کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لهاسا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لهاسا
لغتنامه دهخدا
لهاسا. [ ل َ ] (اِخ ) شهرکی است و اندر وی بتخانه هاست و یک مزکت مسلمانان است و اندر وی مسلمانانند. (حدود العالم ). نام پایتخت تبت به آسیا، دارای سی هزار سکنه است . کثیری از پیروان لاما بلاانقطاع آنجا به زیارت روند.
-
جستوجو در متن
-
Lhasa
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لهاسا
-
پوتالا
لغتنامه دهخدا
پوتالا. (اِخ ) نام بزرگترین معبد بت پرستان تابع دین بودا در نزدیکی شهر لهاسا از سرزمین تبت و آن تحت اداره ٔ بزرگترین رئیس روحانی بودائیان دالای لاما میباشد.
-
لاما
لغتنامه دهخدا
لاما. (اِخ ) کشیش بودائی تبت . نامی که به رؤسا و پیشوایان دین بودائی که در تبت و مغلستان انتشار دارد اطلاق گردد و اینان ماناسترها و عبادتگاههای این دو کشور را پر کرده اند و به این مناسبت مذهب بودا را مذهب لاما نیز مینامند. قائد اعظم این روحانیون و ت...
-
تئوکراسی
لغتنامه دهخدا
تئوکراسی . [ ت ِ ءُ ] (اِخ ) (مأخوذ از یونانی : «تئوس » = خدا و «کراتوس » = توانایی ). جوامعی که فرمانروایان آن در انظار مردم از فرستادگان خدا محسوب می شدند. حکومتهای مذهبی . چنانکه دولتی ، از بهم آمیختگی قدرت مذهبی و قدرت سیاسی تشکیل گردد مانند حکو...
-
تبت
لغتنامه دهخدا
تبت . [ ت ِب ْ ب ِ / ت ُب ْ ب َ / ت ُب ْ ب ِ / ت َب ْ ب َ ] (اِخ ) نام شهری بود بنزدیک خطا که از او نیز مشک خیزد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 52). شهری است در حدود چین بغایت خوش هوا و مشک خوب از آنجا آورند و به این معنی بر وزن شدت [ ت ِب ْ ب َ ] و مدت [ ...
-
مزگت
لغتنامه دهخدا
مزگت . [ م َ گ ِ ] (اِ) نمازخانه و مسجد. (ناظم الاطباء). خانه ٔ خدا. بیت اﷲ. (برهان ). مزکت . مژگت . (زمخشری ). به معنی خانه ای که برای پرستش پروردگار بسازند و هرکس خواهد در آن بندگی وعبادت کند و آن خانه را حرمت گذارند و پاک نگهدارندو چون خانه ٔ بندگ...
-
بتخانه
لغتنامه دهخدا
بتخانه . [ ب ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خانه ٔ بتان . مرکز و معبد بتها. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). خانه ٔ بت . جای بت . هیکل . (دهار). بیت الصنم . بتکده . فغستان . بهار. بغستان . بیت الاصنام . دارالاوثان . دارالاصنام . فرخار. (یادداشت مؤلف ). معبد ...