کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لنگ انداختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لنگ انداختن
معنی
(لُ . اَ تَ)(مص م .)1 - جدا کردن دو کشتی گیر در گود زورخانه با انداختن لنگ میان گود توسط مرشد. 2 - کنایه از: اظهار فروتنی کردن و تسلیم شدن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لنگ انداختن
فرهنگ فارسی معین
(لُ . اَ تَ)(مص م .)1 - جدا کردن دو کشتی گیر در گود زورخانه با انداختن لنگ میان گود توسط مرشد. 2 - کنایه از: اظهار فروتنی کردن و تسلیم شدن .
-
لنگ انداختن
لغتنامه دهخدا
لنگ انداختن . [ ل ُ اَ ت َ ] (مص مرکب ) عملی که مرشد در گود زورخانه کند جدا کردن دو کشتی گیر را ازیکدیگر و این کلمه از گود زورخانه باب و متداول شده است ، و آن چنان است که مرشد از جایگاه خویش لنگی گرد کند و بر سر دو کشتی گیر که گرم کشش و کوشش اند اندا...
-
واژههای مشابه
-
crank
لَنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] هریک از بخشهای برونمحور (offset) میللنگ که سبب تبدیل حرکت رفتوبرگشت پیستونها به حرکت چرخشی میشوند
-
لُنْگ
لهجه و گویش گنابادی
long در گویش گنابادی در زبان گنابادی به معنای حوله حمام ، آب چین
-
لَنگ
لهجه و گویش تهرانی
معطل،نیازمند
-
لِنگ
لهجه و گویش تهرانی
پا و ساق پا، از بیخ ران تا سرانگشتان
-
لَنگ،لنگیدن،لنگ زدن
لهجه و گویش تهرانی
شَل،شَلیدن
-
لنگ بره بر لنگ زدن
لغتنامه دهخدا
لنگ بره بر لنگ زدن . [ ل ِ ب َرْرَ / رِ ب َ ل ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) گریختن . (غیاث ).
-
عذر لنگ
لغتنامه دهخدا
عذر لنگ . [ ع ُ رِ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بهانه ٔ ضعیف و سست . بهانه ٔ پوچ و نامسموع . (غیاث اللغات ) (از برهان ). عذری نامقبول . عذری نارسا. عذری ناموجه : برد لنگی به راهواری پیش پیشم از بسکه عذر لنگ آورد. انوری .حدیت لنگی استر به عذر می شاید...
-
عرب لنگ
لغتنامه دهخدا
عرب لنگ .[ ع َ ل َ ] (اِخ ) یا پلنگ دژ فعلی . دهی است از دهات سرشیو شهرستان سقز. کوهستانی ، سردسیر. 180 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و رودخانه تأمین میشود. محصولات آنجا غلات ، لبنیات ، توتون و حبوبات است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ ج...
-
گماره لنگ
لغتنامه دهخدا
گماره لنگ . [ گ ُ رَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرشیو بخش مریوان شهرستان سنندج که در 27000گزی شمال خاوری دژشاهپور و 7000گزی شمال راه شوسه ٔ مریوان به سنندج واقعشده است . هوای آن سرد و سکنه اش 75 تن است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلا...
-
کهن لنگ
لغتنامه دهخدا
کهن لنگ . [ ک ُ هََ / هَُ ل َ] (ص مرکب ) کنایه از کسی یا چیزی که در جایی باشد واز آن برآمدن نتواند. (آنندراج ). کسی یا چیزی که درجایی باشد و از آن نتواند خیزد. (فرهنگ فارسی معین ). اسب یا آدمی که لنگی او مزمن و کهنه باشد. (گنجینه ٔ گنجوی ص 128). که ا...
-
کرزه لنگ
لغتنامه دهخدا
کرزه لنگ . [ ک ِ زَ / زِ ل ِ ] (اِ) خرچنگ در لهجه ٔ بختیاری . (یادداشت مؤلف ). کِرجِلِنگ در تداول دهقانان اطراف بروجرد. کِرجِنگ در تداول مردم بروجرد.
-
crankshaft
میللنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] محور اصلی موتورهای درونسوز که دارای یک یا چند لَنگ است و حرکت رفتوبرگشت پیستونها را به حرکت چرخشی تبدیل میکند