کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لنگوته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لنگوته
/longute/
معنی
لنگ کوچک که برای ستر عورت به کمر ببندند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لنگوته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی] longute لنگ کوچک که برای ستر عورت به کمر ببندند.
-
لنگوته
فرهنگ فارسی معین
(لُ تَ یا تِ) [ هند. ] (اِ.) لنگی است کوچک که درویشان و فقیران و مردم بی سر و پا بر میان بندند.
-
لنگوته
لغتنامه دهخدا
لنگوته . [ ل ُت َ / ت ِ ] (اِ) لنگی باشد کوچک که درویشان و فقیران و مردم بی سر و پا بندند. (جهانگیری ). و به هندی نیزهمین معنی دارد. (برهان ). لنگی کوچک که فقرا و درویشان در میان بندند و بدان ستر عورت کنند. مؤلف گوید: اصل این لغت لنگ کوته بوده ، یک ...
-
واژههای مشابه
-
لنگوته بستن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ) [ هند - فا. ] (مص م .) (کن .)ترک دنیا کردن و عزلت گزیدن .
-
لنگوته بستن
لغتنامه دهخدا
لنگوته بستن . [ ل ُ ت َ/ ت ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) ائتزار. تأزر : بستن لنگوته در ایام گرما راحت است گر ترا شلوار یا تنبان نباشد گو مباش . نظام قاری (دیوان البسه ص 86).|| کنایه از ترک دنیا گفتن و عزلت گرفتن . (آنندراج ). و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص ...
-
جستوجو در متن
-
قیظه
فرهنگ فارسی معین
(قَ یا ق ظَ یا ض ) (اِ.) لنگ مانندی که درویشان به کمر می بستند و عورت را بدان می پوشاندند و گاهی آن را از زیر بغل چپ و راست برده به پشت گردن گره می زدند، لنگوته .
-
قیزه
لغتنامه دهخدا
قیزه . [ق َ زَ / زِ ] (اِ) لنگوته . (بهار عجم ) (آنندراج ).- قیزه کردن اسب ؛ بستن اسب بوضعی خاص و این از اهل زبان بتحقیق پیوسته و در هندوستان قازه به الف گویند. (بهار عجم ) (آنندراج ).
-
قیزه بندی
لغتنامه دهخدا
قیزه بندی . [ ق َ زَ / زِ ب َ ] (حامص مرکب ) بستن پارچه بر عورت و بند کردن سر دیگر آن بطرف سرین در کمر و قیزه بند را لنگوته بند نیز گویند. (بهار عجم ) (آنندراج ).
-
احتیاک
لغتنامه دهخدا
احتیاک . [ اِ ](ع مص ) احتیاک بثوب ؛ در خود پیچیدن جامه را. (منتهی الارب ). || پشت و ساقین را بفوطه بسته نشستن . (منتهی الارب ). شلوار و لنگوته بر میان سخت بستن .
-
قیزه بند
لغتنامه دهخدا
قیزه بند. [ ق َ زَ / زِ ب َ ] (نف مرکب ) لنگوته بند. (بهار عجم ) (آنندراج ) : ز نازک معانی شده قیزه بندببرج سرین دیده زین ره کمند. ملاطغرا (از بهار عجم و آنندراج ).رجوع به قیزه و قیزه بندی شود.
-
قیظه
لغتنامه دهخدا
قیظه . [ ق َ / ق ِ ظَ / ظِ ] (اِ) (اصطلاح تصوف ) لنگ مانندی که درویشان به کمر می بستند و عورت را بدان می پوشاندند و گاهی آن را از زیر بغل چپ و راست برده به پشت گردن گره میزدند. لنگوته . این کلمه را گاه به ضاد هم ضبط کرده اند. (فرهنگ فارسی معین از مقا...
-
پوته
لغتنامه دهخدا
پوته . [ ت َ / ت ِ ](اِ) پوتک . ظاهراً اصل کلمه ٔ فوطه است : دل بفراغت نه و لنگوته بنداز جهت زر نه بجان پوته بند. شاه داعی .در لغت نامه ها به این کلمه معنی گنج و گنجینه و خزانه و مخزن داده اند و پوتک را مرادف آن آورده اند و همین شعر را شاهد گذرانیده ...
-
زیرجامه
لغتنامه دهخدا
زیرجامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) شلوار. تنبان . شلوار زیرین . ازار. سروال . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ازار. (آنندراج ). زیرشلواری . شلواری کوتاه یا بلند که در زیر شلوار معمولی پوشند. (فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ). ازار و پای جامه . (غیاث ). جامه ای...