کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لنجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لنجه
/lanje/
معنی
رفتار از روی ناز و خرام ناز؛ خرام.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لنجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] lanje رفتار از روی ناز و خرام ناز؛ خرام.
-
لنجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لنج› [قدیمی] lonje ۱. لب؛ گرداگرد دهان.۲. چانه.〈 لنجه کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] چانه زدن دربارۀ قیمت چیزی بعد از ختم معامله.
-
لنجه
فرهنگ فارسی معین
(لُ جَ یا جِ) (اِ.) 1 - لب ، لنج . 2 - گرد بر گرد دهان .
-
لنجه
فرهنگ فارسی معین
(لَ جِ) (اِ.) رفتاری از روی ناز و عشوه .
-
لنجه
لغتنامه دهخدا
لنجه . [ ل َ ج َ /ج ِ ] (اِمص ) اسم از لنجیدن . لنج که رفتاری باشد از روی ناز و عشوه و خرامی از راه تبختر و تکبر و رعنایی . رفتار به ناز. رفتاری بود به ناز، لیکن جاهلانه . (فرهنگ اسدی ). خرامیدن زشت بود. (اوبهی ). لنجه در هجوگویند و خرامیدن در مدح . ...
-
لنجه
لغتنامه دهخدا
لنجه . [ ل َج َ / ج ِ ] (اِمص ) اسم از لنجیدن به معنی بیرون بردن و بیرون کشیدن چیزی از جائی به جائی . (از برهان ).
-
لنجه
لغتنامه دهخدا
لنجه . [ ل ُ ج َ / ج ِ ] (اِ) در تداول گناباد خراسان ، بر لوله ٔ قوری و ابریق و مانند آن اطلاق شود. || لب . || گردبرگرد دهان . (برهان ).
-
واژههای مشابه
-
گوش لِنجَه
لهجه و گویش بختیاری
guš-lenja جوجه تازه از تخم درآمده.
-
جستوجو در متن
-
گراز
واژگان مترادف و متضاد
۱. خنزیر، خوک ۲. خرامش، لنجه
-
خرامش
واژگان مترادف و متضاد
۱. ادا، قر، گراز، لنجه ۲. خرامیدن، راهرفتنباناز
-
قر
واژگان مترادف و متضاد
ادا، اطوار، افسون، خرامش، دلبری، دلربایی، غمزه، لنجه
-
لنج
واژگان مترادف و متضاد
۱. غراب، کشتی ۲. اعرج، چلاق، شل، لنگ ۳. سدر ۴. خرام، خرامش، لنجه
-
علی طالقانی
لغتنامه دهخدا
علی طالقانی . [ ع َ ی ِ ل ِ ] (اِخ ) ابن مهدی بن رضابن احمدبن حسین بن حسن طالقانی حسینی نجفی . مشهور به میرحکیم . وی درشب پنجشنبه هفدهم ذی قعده ٔ سال 1300 هَ . ق . در نجف اشرف متولد شد، و نزد پدر خویش و شیخ محمد حرز و شیخ محمدجواد شبیبی تلمذ کرد، و د...