کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لملم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لملم
لغتنامه دهخدا
لملم . [ ل َ ل َ ] (ع ص ) گرد و فراهم آمده ٔ بسیار. یقال : حی ٌ لملم و جیش ٌ لملم ؛ ای کثیر. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
لم لم
لغتنامه دهخدا
لم لم . [ ] (اِ)به لغت مغربی قطف بحری است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
لُم لَم
لهجه و گویش تهرانی
حرکات لباس فراخ، بی قواره
-
جستوجو در متن
-
لملمة
لغتنامه دهخدا
لملمة. [ ل َ ل َ م َ ] (ع مص ) گرد گردانیدن . یقال : لملم الحجر اذا اداره . (منتهی الارب ).
-
لملمه
لغتنامه دهخدا
لملمه . [ ل ُ ل ُ م َ / م ِ ] (اِ)انبوهی و ازدحام عده ٔ کثیر از هر چیزی در حال جنبش :لملمه ٔ بچه . لملمه ٔ شپش . لملمه ٔ مگس . لملمه ٔ کرم .- لملمه ٔ شپش شدن سر و جز آن ؛ بی نهایت شدن شپش آن و این از ماده ٔ لملم عرب آمده است : سرش لُملمه ٔ شپش شده ا...