کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لمذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لمذ
لغتنامه دهخدا
لمذ. [ ل َ ](ع مص ) نگریستن . دزدیده دیدن . لمح . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
لمز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] lamz با گوشۀ چشم اشاره کردن و چیزی گفتن.
-
لمز
لغتنامه دهخدا
لمز. [ ل َ ] (ع مص ) آشکار شدن پیری در کسی . || اشاره کردن به چشم و مانند آن . اشاره ٔ با چشم یا سر و مانند آن . همز.نبز. || عیب کردن . منه قوله تعالی : منهم من یلمزک فی الصدقات . (قرآن 58/9). عیب نهادن بر. نَبْز. || زدن . || دور کردن . || سپوختن . (...
-
لمظ
لغتنامه دهخدا
لمظ. [ ل َ ] (ع مص ) زبان گرد دهن برآوردن . (زوزنی ). زبان را گرد دهان برآوردن بعد از خوردن طعام جهت فراگرفتن لُماظة. || لب لیسیدن . || فراگرفتن مزه ٔ طعام را. || چشیدن . || حق کسی را دادن . (منتهی الارب ).
-
لمظ
لغتنامه دهخدا
لمظ. [ ل َ م َ ](ع اِ) لُمظة. سپیدی لب زیرین اسب . (منتهی الارب ).
-
لمظ
لغتنامه دهخدا
لمظ. [ ل ُ م ُ ] (ع اِ) ج ِ لمظة. (مهذب الاسماء).
-
جستوجو در متن
-
لمح
لغتنامه دهخدا
لمح .[ ل َ ] (ع مص ) نگریستن . (دهار) (زوزنی ) (تاج الصادر). نگریستن و دیدن به نگاه خفی و پنهان . (منتهی الارب ). دیدن به نظر سبک . (منتخب اللغات ). لمذ. (منتهی الارب ). || درفشیدن برق . درخشیدن برق . (زوزنی ). درخشیدن برق و ستاره . (منتهی الارب ). د...
-
دزدیده
لغتنامه دهخدا
دزدیده . [ دُ دی دَ / دِ ] (ن مف ) دزدیده شده . ربوده شده . سرقت شده . مسروق . (ناظم الاطباء). مسروقة. مستسرق . مسترقه . (یادداشت مرحوم دهخدا) : فرمودند کباب دزدیده خوردن و طمع لقمه ٔ ما نیز کردن . (انیس الطالبین ص 122).هَشیلة؛ دزدیده از شتر و جز آن ...