کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لمحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لمحة
معنی
برانداز , برانداز کردن , نگاه , نگاه مختصر , نظراجمالي , مرور , نگاه مختصرکردن , نظر اجمالي کردن , اشاره کردن ورد شدن برق زدن , خراشيدن , به يک نظر ديدن , نگاه کم , نگاه اني , نظر اجمالي , نگاه سريع , اجمالا ديدن , بيک نظر ديدن , اتفاقا ديدن , نگاه زير چشمي , نگاه دزدکي , طلوع , ظهور , نيش افتاب , روزنه , روشنايي کم , جيک جيک , جيرجيرکردن , جيک زدن , باچشم نيم باز نگاه کردن , از سوراخ نگاه کردن , طلوع کردن , جوانه زدن , اشکار شدن , کمي
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لمحة
لغتنامه دهخدا
لمحة. [ ل َ ح َ ] (ع اِ) اسم است از لمح . ج ، لمحات ، ملامح . سفکة. (منتهی الارب ). زمانه ٔ اندک که به مقدار قلیل باشد. (غیاث ). چشم زد : دیگر خصلت از خصال حمیده و خصائص پسندیده ٔ اوست که یک لمحة البصر از عمر او... ضایع نماند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص ...
-
لمحة
دیکشنری عربی به فارسی
برانداز , برانداز کردن , نگاه , نگاه مختصر , نظراجمالي , مرور , نگاه مختصرکردن , نظر اجمالي کردن , اشاره کردن ورد شدن برق زدن , خراشيدن , به يک نظر ديدن , نگاه کم , نگاه اني , نظر اجمالي , نگاه سريع , اجمالا ديدن , بيک نظر ديدن , اتفاقا ديدن , نگاه ز...
-
واژههای مشابه
-
لمحه
واژگان مترادف و متضاد
آن، ثانیه، حین، دقیقه، دم، طرفهالعین، لحظه، وقت
-
لمحه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: لمحَة] lamhe ۱. لحظه؛ دم؛ زمان کوتاه.۲. [قدیمی] یکبار نگریستن.۳. [قدیمی] باشتاب به چیزی نظر کردن.
-
لمحه
فرهنگ فارسی معین
(لَ حَ یا حِ) [ ع . لمحة ] (اِ.) 1 - زمان کم . 2 - یک بار و با شتاب به چیزی نگاه کردن . ج . لمحات .
-
لمحه لمحه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ~ .) [ ع . ] (ق مر.) دمبدم ، همیشه ، همواره .
-
جستوجو در متن
-
برانداز
دیکشنری فارسی به عربی
لمحة
-
برانداز کردن
دیکشنری فارسی به عربی
لمحة
-
نظراجمالی
دیکشنری فارسی به عربی
لمحة
-
نگاه مختصرکردن
دیکشنری فارسی به عربی
لمحة
-
نظر اجمالی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
لمحة
-
اشاره کردن ورد شدن برق زدن
دیکشنری فارسی به عربی
لمحة
-
به یک نظر دیدن
دیکشنری فارسی به عربی
لمحة