کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
للیانوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
للیانوس
لغتنامه دهخدا
للیانوس . [ ل ِ ] (اِخ ) از شاهان روم شرقی پس ازقسطنطین : و چون او (قسطنطین ) گذشته شد یکی از یونانیان بیرون آمد للیانوس نام و دین ترسایی باطل کرد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 70). باید دانست که وی یکی از سی تن جبابره است که پس از گالیونوس کسب شهرت کردن...
-
جستوجو در متن
-
رجعت کردن
لغتنامه دهخدا
رجعت کردن . [رِ ع َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مراجعت کردن . بازگشتن و واپس آمدن . (ناظم الاطباء). عودت کردن . برگشتن . بازگشتن . مراجعت کردن . معاودت کردن . بازپس آمدن : و لشکرهای جهان بر وی [ شاپور ] جمع شدند و رجعت کرد و طیسبون از للیانوس بازستد. (فارسنا...
-
اسفهسالار
لغتنامه دهخدا
اسفهسالار. [ اِ ف َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) سِفَهْسالار. سپهسالار. سپاه سالار. سردار : خالد بمدینه اندر آمد بر جمازه نشسته و قبائی کرباسین سیاه پوشیده و در زیر آن زره و شمشیری حمایل کرده و عمامه ٔ سرخ بر سر بسته و دو تیر بعمامه اندر زده چنانکه اسفهسالا...
-
کی
لغتنامه دهخدا
کی . (ادات استفهام ، ضمیر استفهامی ) که . چه کس و کدام کس . و کی است ، یعنی چه کس هست و کی آمد و کی رفت ، یعنی کدام کس آمد و کدام کس رفت . (ناظم الاطباء). که ؟ چه کس ؟ کدام کس ؟ (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). که ؟ چه کس ؟توضیح آنکه چون کی (= که ) به...
-
گذشته شدن
لغتنامه دهخدا
گذشته شدن . [ گ ُ ذَ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مردن . فوت کردن . وفات یافتن . درگذشتن : تا قرار گرفت بر آنکه عهدی پیوستند میان ما و برادر که چون پدر گذشته شود قصد یکدیگر نکنیم . (تاریخ بیهقی ). خواجه احمدحسن پس از حرکت رایت عالی یک هفته گذشته شد....
-
چوبه
لغتنامه دهخدا
چوبه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ) چوبی باشد که بدان خمیر نان را تنک سازند و معرب آن صوبج است . (برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). آن آلت چوبین که بدان نان بمالند و در هندی آن را بیله نامند. (شرفنامه ٔ منیری ). چ...
-
مسلم
لغتنامه دهخدا
مسلم . [ م ُ س َل ْ ل َ ] (ع ص ) سپرده شده . (از منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (از دهار). || راضی شده به حکم قضا. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تمام کرده . (دهار). || حواله شده . || امانت داده شده . (ناظم الاطباء). || درست کرده . (یادداشت مرح...
-
بازگشتن
لغتنامه دهخدا
بازگشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) رجعت . (منتهی الارب ). مراجعت . برگشتن . (ناظم الاطباء). اِیاب . بازگردیدن . رجوع . عود. برگردیدن . معاودت نمودن . (آنندراج ). ارتجاع . تراجع. انتکاث . اعتکار. انسیاب . رَجع. رُجعی ̍. (منتهی الارب ). صُدور. حَور. مَعا...
-
نشستن
لغتنامه دهخدا
نشستن . [ ن ِ ش َ / ش ِ ت َ ] (مص ) پارسی باستان : نی هد ، متعدی : نی یه شادیم ، اوستا: نی + هد ، نی شیذئیتی (نشستن )، متعدی : نی شاذیوئیش ، پهلوی : نَ (َیَ) شستن ، نَ (َیَ) شینت ، هندی باستان : نی + سد ، سی دتی ، بلوچی : نین دگ ، نین دغ ، متعدی : نی...