کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لقمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پیر لقمان برلاس
لغتنامه دهخدا
پیر لقمان برلاس . [ ل ُ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به لقمان برلاس شود. (حبیب السیر چ تهران ج 2 ص 207). در چ خیام امیر شیخ لقمان برلاس آمده است .
-
واژههای همآوا
-
لغمان
لغتنامه دهخدا
لغمان . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی جزو دهستان دیکله ٔ بخش هوراند شهرستان اهر، واقع در 17500گزی جنوب کلیبر و 14500گزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. کوهستانی ، معتدل مایل به گرمی و دارای 220 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله دار...
-
لُقْمَانُ
فرهنگ واژگان قرآن
نام يكي ازبندگان شايسته خداوند كه يكي از سوره هاي قرآن به نام اوست وبرخي از سخنان حكيمانه وي در اين سوره نقل شده است (از رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم)نقل شده است كه:" به حق ميگويم که لقمان پيغمبر نبود ، و ليکن بندهاي بود که بسيار فکر ميکرد ، و يقين...
-
جستوجو در متن
-
ابوحصین
لغتنامه دهخدا
ابوحصین .[ اَ ؟ ] (اِخ ) عیسی ، موسوم به لقمان . صحابی است .
-
ابوسعد
لغتنامه دهخدا
ابوسعد. [ اَ س َ ] (اِخ ) گویند کنیت لقمان حکیم است .
-
ابوسعد
لغتنامه دهخدا
ابوسعد. [ اَ س َ ] (اِخ ) لقمان حکیم .
-
ابراهیم سوادی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم سوادی .[ اِ م ِ س َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن لقمان شود.
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالغفاربن لقمان کردری . رجوع به عبدالغفار... شود.
-
ذوالرجل
لغتنامه دهخدا
ذوالرجل . [ذُرْ رِ ] (اِخ ) لقب لقمان بن توبه ، شاعری از عرب .
-
خروب
لغتنامه دهخدا
خروب . [ خ َرْ ] (اِخ ) نام اسپ لقمان بن قریع. (منتهی الارب ).
-
لقیم
لغتنامه دهخدا
لقیم . [ ل ُ ق َ ] (اِخ ) ابن لقمان بن عاد «من القدماء ممن کان یذکر بالقدر و الریاسةو البیان و الخطابة و الحکمة و الدهاء و النکراء: لقمان بن عاد و لقیم بن لقمان ...» و کانت العرب تعظم شأن لقمان بن عاد الاکبر و الاصغر و لقیم بن لقمان فی النباهة و الق...
-
کریچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ko(a)riče = کریچ: ◻︎ داشت لقمان یکی کریچهٴ تنگ / چون گلوگاه نای و سینهٴ چنگ (؟: مرزباننامه: ۱۳۰).
-
ابواسحاق سوادی
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق سوادی . [ اَ اِ ق ِ س َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن لقمان شود.
-
روم
لغتنامه دهخدا
روم . (اِخ ) سوره ٔ سی ام از قرآن کریم ، مکیه . و آن شصت آیه است ، پس از عنکبوت و پیش از لقمان . (یادداشت مؤلف ).