کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لغو گفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
cancellation by the traveller
لغو به خواست مسافر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] فسخ قرارداد سفر یا خدمات گردشگری به خواست مسافر قبل از استفاده از آن
-
forecast cancellation, FCST CNL
لغو پیشبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پیامی که لغو یک پیشبینی معتبر را اعلام میکند
-
cycle cancellation
لغو دورۀ درمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] متوقف کردن دورۀ لقاح برونتنی در نتیجۀ پاسخ تخمدانی ضعیف
-
لغو و دروغ
فرهنگ گنجواژه
ناروا.
-
cancel all registered supplementary services
لغو همۀ خدمات مکمل ثبتشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که به مشترک امکان میدهد تمام خدمات مکمل ثبتشده را لغو کند
-
جستوجو در متن
-
جفنگ گفتن
لغتنامه دهخدا
جفنگ گفتن . [ ج َ ف َ گ ُ ت َ] (مص مرکب ) یاوه گفتن . سخنان لغو و بی پایه گفتن . یاوه سرائی . هرزه درایی . ژاژخایی . بیهوده گفتن . لغو گفتن . حرفهای مهمل و لاطائل زدن . رجوع به ژاژخایی شود.
-
کتره پتره گفتن
لغتنامه دهخدا
کتره پتره گفتن . [ ک َ رَ / رِ پ َ رَ / رِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بیهوده گفتن . بی معنی گفتن . بدون فکر و اندیشه گفتن . لغو گفتن . یاوه گفتن .
-
نافرجام گفتن
لغتنامه دهخدا
نافرجام گفتن . [ ف َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) لغو گفتن . (دهار). فحش گفتن . (از معجم اللغة). رفث . لاغیه .لغی . (مجمل اللغة) (تاج المصادر بیهقی ). قذع . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). ناسزا گفتن . بیهوده گفتن .
-
بیهده گفتن
لغتنامه دهخدا
بیهده گفتن . [ هَُ دَ / دِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بیهوده گفتن .یافه گفتن . هذر. لغو گفتن . لاطائل گفتن : خاقانی اگر بیهده گفت از سر مستی مستی به ازو بیهده گوی تو ندیدم . خاقانی .تا عاقبةالامر... دست تعدی دراز کرد و بیهده گفتن آغاز. (گلستان ).
-
بیهوده گفتن
لغتنامه دهخدا
بیهوده گفتن . [ دَ / دِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) یاوه گفتن . لاطائل و بیهوده سخن گفتن . لغو گفتن . یاوه سرایی کردن . تهذار. تفحش . (منتهی الارب ). عتر. لغو. لاغیة و ملغاة. (منتهی الارب ). هجر. (ترجمان القرآن ). هذاء. هذر. هذو. هذی . هذیان . (یادداشت مؤل...
-
لغاً
لغتنامه دهخدا
لغاً.[ ل َ غَن ْ ] (ع مص ) لاغیة. لغو. بیهوده گفتن و خطا کردن در سخن . (منتهی الارب ). نافرجام گفتن . (زوزنی ).
-
ملغاة
لغتنامه دهخدا
ملغاة. [ م َ ] (ع مص ) بیهوده گفتن و خطا کردن در سخن . لَغا. لَغو. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به لغا و لغو شود.
-
ابطال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - باطل کردن ، لغو کردن ، بیهوده کردن ، ناچیز کردن . 2 - دروغ و باطل گفتن .
-
لغی
لغتنامه دهخدا
لغی . [ ل َ غَن ْ ] (ع مص ) بیهوده گفتن . (منتهی الارب ) (دهار). لغو. لاغیة. ملغاة.
-
لاغیة
لغتنامه دهخدا
لاغیة. [ غی ی َ ] (ع ص ، اِ) کلمة لاغیة؛ سخن بدو فاحش و بیهوده . سخن نابکار. (دهار). منه قوله تعالی : لاتسمع فیها لاغیة. (قرآن 11/88). (منتهی الارب ). لغو. (مهذب الاسماء). حرف بیجا. || (مص ) نافرجام گفتن یعنی فحش . (مجمل اللغة). نافرجام گفتن . (تاج ا...