کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لغزنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لغزنده
/laqzande/
معنی
۱. لیزخورنده.
۲. لیز؛ سُر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. سر، لخشنده، لغزان، لیز
۲. لزج
۳. شیبدار، شیبناک
دیکشنری
satiny, slider, slippery
-
جستوجوی دقیق
-
لغزنده
واژگان مترادف و متضاد
۱. سر، لخشنده، لغزان، لیز ۲. لزج ۳. شیبدار، شیبناک
-
لغزنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) laqzande ۱. لیزخورنده.۲. لیز؛ سُر.
-
لغزنده
فرهنگ فارسی معین
(لَ زَ دَ یا دِ) (ص .) لیز.
-
لغزنده
لغتنامه دهخدا
لغزنده . [ ل َ زَ دَ / دِ ] (نف ) زلق . زَلجب . (منتهی الارب ). سُرخورنده . فروخزنده . لیزخورنده : رَجل ٌ دَلص ؛ مرد بسیار لغزنده . رَجل ٌ ادلص ؛ مرد بسیار لغزنده . دلصاء؛ زن لغزنده . (منتهی الارب ).- طاس لغزنده ؛ لانه ٔ حشره ای مورچه خوار. سوراخ مو...
-
لغزنده
دیکشنری فارسی به عربی
زلق , نعال , هبوط
-
واژههای مشابه
-
slide chair
زینچۀ لغزنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] زینچهای برای اتصال تیغۀ سوزن به ریلبند
-
طاس لغزنده
لغتنامه دهخدا
طاس لغزنده . [ س ِ ل َ زَ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طاس که لغزد. جام لغزان . || لانه ٔ موری مورچه خوار : چو در طاس لغزنده افتاد موررهاننده را چاره باید نه زور. سعدی .و رجوع به لغزنده شود.
-
اسباب لغزنده
دیکشنری فارسی به عربی
هبوط
-
سست و لغزنده
فرهنگ گنجواژه
بی اعتبار
-
جستوجو در متن
-
sliders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لغزنده ها، لغزنده، سر خورنده
-
slippiest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لغزنده ترین، بی ثبات، لغزان، لیز، دشوار، لغزنده
-
slipperiest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لغزنده ترین، لغزنده، لیز، لغزان، بی ثبات، دشوار
-
slippingly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لغزنده