کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لغزناک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لغزناک
لغتنامه دهخدا
لغزناک . [ ل َ ] (ص مرکب ) لغزنده . نسو. صاف . لغزان : الصفوان ؛ ... سنگ ساده ٔ لغزناک . الصلد؛ سنگ درفشان و سنگ لغزناک بی خاک . (دستوراللغة).
-
جستوجو در متن
-
دحض
لغتنامه دهخدا
دحض . [ دَ / دَ ح َ ] (ع ص ) جای لغزناک . (دهار). جای لغزان . (منتهی الارب ).
-
لیز
لغتنامه دهخدا
لیز. (ص ) نسو. لغزان . املس . لغزناک . سخت هموار. مانند مرمری تراشیده و بر زمین نصب کرده که پای رونده بر آن لغزد. لغزاننده ، چنانکه زمین یخ بسته . لغزنده و نرم را گویند و هر چیز که با او لغزندگی و نرمی باشد. (برهان ). لغزنده : معده ٔ لیز و آب هندوانه...
-
زلق
لغتنامه دهخدا
زلق . [ زَ ل َ ] (ع ص ، اِ) جای لغزان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جای لغزناک . (دهار). زمینی که پا بر آن لغزان شود. (ترجمان القرآن ). زمین هموار بی گیاه . (غیاث اللغات ). و قوله تعالی : فتصبح صعیداً زلقاً ؛ ای ارضاً ...