کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لغزان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لغزان
/laqzān/
معنی
۱. لغزنده.
۲. = لغزیدن
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
لخشان، لرزان، لغزنده، لیز
فعل
بن گذشته: لغزاند
بن حال: لغزان
دیکشنری
oily, slick, slippery, slithery
-
جستوجوی دقیق
-
لغزان
واژگان مترادف و متضاد
لخشان، لرزان، لغزنده، لیز
-
لغزان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) laqzān ۱. لغزنده.۲. = لغزیدن
-
لغزان
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (ص فا.) لیز، لغزنده .
-
لغزان
لغتنامه دهخدا
لغزان . [ ل َ ] (نف ) لخشان . لغزنده . لیز. در حال لغزیدن . اَملس . نسو. نسود. عَثور. لزج . لَجز. قرقر. زُهلول . (منتهی الارب ) : آب کندی دور و بس تاریک جای لغزلغزان چون در او بنهند پای . رودکی .سرش همچو سر ماهی است لغزان . سوزنی .زُل ؛ جای لغزان . ز...
-
لغزان
دیکشنری فارسی به عربی
زلق
-
واژههای مشابه
-
slip base
پایۀ لغزان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی پایۀ علائم راهنمایی که سازهای در انتها یا نزدیک به انتهای آن وجود دارد که در هنگام برخورد وسیلۀ نقلیه با آن برای کاستن از شدت تصادف از بنپایه جدا میشود، اما در برابر باد مقاوم است
-
جستوجو در متن
-
نالغزان
لغتنامه دهخدا
نالغزان . [ ل َ ] (ص مرکب ) غیرلغزان . غیرلغزنده .که لغزنده نیست . مقابل لغزان . رجوع به لغزان شود.
-
لخشان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] laxšān لغزان؛ لغزنده.
-
لیز و لِزِج
فرهنگ گنجواژه
لغزان و لیز.
-
لیز دادن
لغتنامه دهخدا
لیز دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) لیزانیدن . سرانیدن . به حرکت درآوردن چیزی لغزان در جائی لغزان . لغزاندن . چیزی در سطحی لغزان بحرکت آوردن بسوی کسی .
-
لرزان
واژگان مترادف و متضاد
لرزنده، لغزان، مرتعش
-
tumbledown
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فروپاشی، خراب، لغزان
-
tumble-down
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشیدن پایین، خراب، لغزان