کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لغاز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لغاز
معنی
(لُ) (اِ.) گوشوار دیوار.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لغاز
فرهنگ فارسی معین
(لُ) (اِ.) گوشوار دیوار.
-
لغاز
فرهنگ فارسی معین
(لُ) [ ازع . ] (اِ.) (عا.) 1 - عیب ، خرده . 2 - به کنایه از کسی بد گفتن .
-
لغاز
لغتنامه دهخدا
لغاز. [ ل َغ ْ غا ] (ع ص ) رجل لغاز؛ مرد نیک عیب کننده مردم را. (منتهی الارب ).
-
لغاز
لغتنامه دهخدا
لغاز. [ ل ُ ] (اِ) (اصطلاح بنایان ) گوشوار دیوار.
-
لغاز
لغتنامه دهخدا
لغاز. [ ل ُ ] (اِ) خرده . عیب .(ظاهراً خود کلمه ٔ فارسی است یا شکسته ٔ لغز عرب ).
-
لغاز
دیکشنری فارسی به عربی
عضادة
-
واژههای مشابه
-
لُغاز
لهجه و گویش تهرانی
جرز، ستون دیوار
-
لغاز خواندن
لغتنامه دهخدا
لغاز خواندن . [ ل ُ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) در تداول عوام ، عیب گرفتن بر کسی چیزی را. عیب گرفتن بر عمل یا گفتار یا وضع کسی . متلک گفتن .
-
لغاز گفتن
لغتنامه دهخدا
لغاز گفتن . [ ل ُ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) (در تداول عامه ) پشت سر کسی لغاز گفتن . در غیبت او بر او عیب گرفتن .
-
لُغاز، لُغُز، لغازک
لهجه و گویش تهرانی
متلک،طعنه و کنایه
-
واژههای همآوا
-
لقاز
لغتنامه دهخدا
لقاز. [ ل َق ْ قا ] (ع اِ) رتیلاء سیاه بیابان . (دزی ).
-
لُغاز
لهجه و گویش تهرانی
جرز، ستون دیوار