کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لعبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لُعبُت
لهجه و گویش تهرانی
زن خوشگل
-
جستوجو در متن
-
جانور شکاری
دیکشنری فارسی به عربی
لعبة
-
یک دور بازی
دیکشنری فارسی به عربی
لعبة
-
مسابقه های ورزشی
دیکشنری فارسی به عربی
لعبة
-
اهل حال
دیکشنری فارسی به عربی
لعبة
-
اسباب بازی
دیکشنری فارسی به عربی
لعبة
-
وررفتن
دیکشنری فارسی به عربی
لعبة
-
لعب
لغتنامه دهخدا
لعب . [ ل ُ ع َ ] (ع اِ) ج ِ لعبة. (زمخشری ). رجوع به لعبة شود.
-
بازیچه
دیکشنری فارسی به عربی
رياضة , لعبة
-
عروسک
دیکشنری فارسی به عربی
دمية , لعبة
-
تفریح کردن
دیکشنری فارسی به عربی
لعبة , مسرحية
-
بازی
دیکشنری فارسی به عربی
رياضة , لعبة , مرح , مسرحية
-
سرحال
دیکشنری فارسی به عربی
لعبة , مبتهج , مفيد
-
عکبه
لغتنامه دهخدا
عکبه . [ ] (اِ) لعبه ٔ بربری است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به لعبه و لعبت بربری شود.
-
لعبت
لغتنامه دهخدا
لعبت . [ ل ُ ب َ ] (ع اِ) صورت فارسی لعبة عربی . رجوع به لعبة در تمام معانی و شواهد شود.