کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لعاب کدر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لعاب نحل
لغتنامه دهخدا
لعاب نحل . [ ل ُ ب ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عسل . لعاب النحل . انگبین . (مهذب الاسماء). لعاب مگس : فاخته گفت از نخست مدح شکوفه که نحل سازد از آن برگ تلخ مایه ٔ شیرین لعاب .خاقانی .
-
لعاب المنیة
لغتنامه دهخدا
لعاب المنیة. [ ] (اِخ ) نام شمشیر ابی حیة النمیری . (البیان و التبیین ج 2 ص 181).
-
لعاب النحل
لغتنامه دهخدا
لعاب النحل . [ ل ُ بُن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) از اسماءعسل . (المزهر سیوطی ص 242). رجوع به لعاب نحل شود.
-
لعاب دانه
لغتنامه دهخدا
لعاب دانه . [ ل ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) بزوری که چون تر نهند (خیس کنند) لعابی در روی پدید آرند، چون : اسفرزه و قدومة.
-
خوش لعاب
لغتنامه دهخدا
خوش لعاب . [ خوَش ْ / خُش ْ ل ُ / ل َ ] (ص مرکب ) خوش خلق . مقابل بدلعاب . بجوش . مرافق .
-
لعاب خورشید
دیکشنری فارسی به عربی
خيط رقيق
-
لعاب عنکبوت
دیکشنری فارسی به عربی
خيط رقيق
-
لعاب شیشه
دیکشنری فارسی به عربی
صقيل
-
لعاب دادن
دیکشنری فارسی به عربی
صقيل , مينا
-
لعاب انداختن
لهجه و گویش تهرانی
غلیظ شدن غذا
-
fritted glaze
لعاب فریتشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] لعابی که در تهیۀ آن فریتسازی صورت گرفته است
-
flat enamel
لعاب مات 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پوششی حاوی رنگدانه با برّاقی کم که ترازشوندگی سطح آن مانند لعابِ برّاق است
-
matt glaze
لعاب مات 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] لعابی سرامیکی که تاحدی واشیشهای شده است
-
لفت و لعاب
فرهنگ فارسی معین
(لِ تُ لُ) (اِمر.) (عا.) زرق و برق .
-
لفت و لعاب دادن
لغتنامه دهخدا
لفت و لعاب دادن . [ ل ِ ت ُ ل َ دَ ] (مص مرکب ) (... گفتاری را)، سخن را باالفاظ و عباراتی دراز و متملقانه گفتن . لفت دادن .