کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لظی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لظی
/lazā/
معنی
۱. جهنم؛ دوزخ.
۲. آتش دوزخ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لظی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] lazā ۱. جهنم؛ دوزخ.۲. آتش دوزخ.
-
لظی
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (اِخ .) 1 - طبقة پنجم از طبقات جهنم . 2 - دوزخ .
-
لظی
لغتنامه دهخدا
لظی . [ ل َ ظا ] (اِخ ) (الَ ...) جهنم . دوزخ . (منتهی الارب ). نامی است دوزخ را. (مهذب الاسماء). طبقه ای از طبقات دوزخ . نام درکه ای در دوزخ . (ترجمان القرآن جرجانی ). طبقه ٔ پنجم از دوزخ و نام هفت طبقه ٔ آن بدین شرح است : جحیم ، جهنم ، سقر، سعیر، ل...
-
لظی
لغتنامه دهخدا
لظی . [ ل َ ظا ] (ع اِ) آتش . (منتهی الارب ). زبانه ٔ آتش . (ترجمان القرآن جرجانی ) (منتهی الارب ). زبانه و لهب آتش . لهب خالص آتش زبانه زننده . آتش که زبانه زند. (مهذب الاسماء).
-
لظی
لغتنامه دهخدا
لظی . [ ل َ ظا ] (ع مص ) زبانه زدن آتش . (منتهی الارب ) (دهار). || شکایت کردن از. (دزی ) .
-
واژههای مشابه
-
ذات لظی
لغتنامه دهخدا
ذات لظی . [ ت ُ ل َ ظا ] (اِخ ) موضعی است بحرةالنار و حرةالنار میان وادی القری و تیما از دیار غطفان . در عقدالفرید آمده است : و اقبل رجل ٌ الی عمربن الخطاب فقال له عمر ما اسمک ؟ فقال شهاب حرقة، قال ممن ؟ قال من اهل حرةالنار. قال و این مسکنک ؟ قال بذا...
-
واژههای همآوا
-
لضی
لغتنامه دهخدا
لضی . [ ل َ ضی ی ] (ع ص ) حضی ٌ بضی ٌ لضی ٌ. از اتباع است . (منتهی الارب ).
-
لضی
لغتنامه دهخدا
لضی . [ ل َض ْی ْ ] (ع مص ) منضم گردیدن و در پیوستن بکسی بجهت تهمت و شک . (منتهی الارب ). لصو.
-
لذی
لغتنامه دهخدا
لذی . [ ل َ ذا ] (ع مص ) لازم گرفتن کسی را و چسبیدن به وی . (منتهی الارب ).
-
لزی
لغتنامه دهخدا
لزی . [ ل ِ زَ ] (اِخ ) کرسی بخش در «دوسور» از ولایت نیور به فرانسه .
-
جستوجو در متن
-
لَظَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
زبانه می کشد(اگر آتش را لظي خوانده ، براي اين است که اندرون را کباب ميکند و شعلهور ميسازد،درروایتی از امیر المؤمنین علی علیه السلام طبقه دوم از هفت طبقه جهنم از بالا " لظی "نام دارد)
-
هفت دوزخ
لغتنامه دهخدا
هفت دوزخ . [ هََ زَ ] (اِخ ) گویند که دوزخ یکی است مگر طبقات هفت دارد، و اسامی هفت طبقه این است : سقر، سعیر، لظی ، حطمة، جحیم ، جهنم ، هاویه که از همه اسفل است . (از غیاث ) : باکش ز هفت دوزخ سوزان نی زهرا چو هست یار و مددکارش .ناصرخسرو.