کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لطمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دست پاچه نمودن
دیکشنری فارسی به عربی
خجل , لطمة
-
لَت خوردن
لهجه و گویش تهرانی
لطمه خوردن از چیزی
-
لت زدن
لهجه و گویش تهرانی
لطمه زدن
-
وطاة
دیکشنری عربی به فارسی
ضربه , لطمه , بار , فشار
-
brunts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برادران، لطمه، ضربه، بار
-
brunt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگی، لطمه، ضربه، بار
-
ترسیدن
دیکشنری فارسی به عربی
امقت , خوف , سمن , لطمة
-
خجلت
دیکشنری فارسی به عربی
اهانة , خزي , لطمة
-
لت
لهجه و گویش تهرانی
لطمه، صدمه،ضربه
-
طپانچه
واژگان مترادف و متضاد
۱. اسلحه کمری، پارابلوم، تپانچه، پیستوله، هفتتیر ۲. سیلی، لطمه ۳. سیلی زدن ۴. لطمه زدن
-
تبنچه
لغتنامه دهخدا
تبنچه . [ ت َ ب َ چ َ / چ ِ ] (اِ) همان تپانچه ٔ معروف که بتازیش لطمه خوانند. (آنندراج ). رجوع به تپانچه و طپانچه و لطمه شود.
-
لت خورده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] latxorde ۱. سیلیخورده.۲. لطمهخورده؛ صدمهدیده.
-
لطمات
فرهنگ فارسی معین
(لَ طَ) [ ع . ] (اِ.) جِ لطمه .
-
لطمات
لغتنامه دهخدا
لطمات . [ ل َ طَ ] (ع اِ) ج ِ لطمة.
-
antibiotics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آنتی بیوتیک ها، پادزی، مانع ایجاد لطمه بزندگی