کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لطلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لطلة
لغتنامه دهخدا
لطلة. [ ل َ طَل ْ ل َ ] (ع اِ) نوعی شپش . (دزی ).
-
واژههای همآوا
-
لت لت
فرهنگ فارسی معین
(لَ. لَ) (ص مر.) لخت لخت ، پاره پاره .
-
لطلط
لغتنامه دهخدا
لطلط. [ ل ِ ل ِ ] (ع ص ) سطبر و بزرگ دندان . || ناقه ٔ کلان سال . || گنده پیر بی دندان . (منتهی الارب ). زن پیر. (مهذب الاسماء).
-
لت لت
لغتنامه دهخدا
لت لت . [ ل َ ل َ ] (ص مرکب ) لخت لخت . پاره پاره : جغد که با باز و با کلنگان پردبشکندش پر و مرز گردد لت لت . عسجدی . ... دارد چو... خواجه ش لت لت ریشی دارد چو ماله آلوده به بت .عماره (از لغت نامه ٔ اسدی ).