کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لطف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بی لطف
لغتنامه دهخدا
بی لطف . [ ل ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + لطف ) بی مهر و بی محبت . || بی ظرافت . (ناظم الاطباء). || بی فر. بی فره . (ناظم الاطباء). رجوع به لطف شود.
-
لطف کردن
دیکشنری فارسی به عربی
التزم , انغماس
-
بی لطف
دیکشنری فارسی به عربی
اصلع
-
لطف شاعرانه
دیکشنری فارسی به عربی
شعر
-
قرالر لطف ا
لغتنامه دهخدا
قرالر لطف ا. [ ق َ ل َ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقعدر 14500 گزی شمال ارومیه و 1500 گزی خاور شوسه ٔ ارومیه به سلماس . موقع جغرافیایی آن جلگه ٔ معتدل و مالاریائی است . سکنه ٔ آن 66 تن است . آب آن از نازلو...
-
قاضی لطف ا
لغتنامه دهخدا
قاضی لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (مولانا) قاضیی است دانشمند و در صنایع شعری کمال مهارت داشته و قطع از شاعری مولانا از ولایت بهره داشته و در مناقب سرور اولیاء قصائد نیکو دارد و معاصر امیر تیمور گورکانی است و در قدمگاه مدفون است . این قصیده او راست...
-
لطف اﷲ توقاتی
لغتنامه دهخدا
لطف اﷲ توقاتی . [ ل ُ فُل ْ لا هَِ ] (اِخ )متخلص به لطفی . رجوع به لطفی مولانا لطف اﷲ... شود.
-
لطف اﷲ حکیم
لغتنامه دهخدا
لطف اﷲ حکیم . [ ل ُ فُل ْ لا هَِ ح َ ] (اِخ ) متخلص به لطف . در فن طبابت ماهر بود و این بیت او راست :آنقدر محو تماشای جمالش گردیم که خود از خاطر خود نیز فراموش شویم .(قاموس الاعلام ترکی ).
-
لطف اﷲ نیشابوری
لغتنامه دهخدا
لطف اﷲ نیشابوری . [ ل ُ فُل ْ لا هَِ ن ِ ] (اِخ ) مولانا لطف اﷲ نیشابوری .سالکی آگاه و صاحب جاه . معاصر امیر تیمور و شاهرخ میرزا و از مخلصان شاه نعمت اﷲ ولی کرمانی است . و هم معاصر امیر شیخ آذری و با وی ملاقات کرده است و شیخ آذری یکی از رباعیات مصنوع...
-
لطف علی آباد
لغتنامه دهخدا
لطف علی آباد. [ ل ُ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل . دشت ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی و دارای 30 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا برنج ، مختصر غلات ، پنبه ، صیفی و کنف . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ ج...
-
مسجد شیخ لطف ا
لغتنامه دهخدا
مسجد شیخ لطف ا. [ م َ ج ِ دِ ش َ / ش ِ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) از مساجد و بناهای عهد صفوی در اصفهان . رجوع به اصفهان شود.
-
جلب لطف کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تودد اليه
-
مطبوع دارای لطف
دیکشنری فارسی به عربی
مترف
-
عفو و لطف
فرهنگ گنجواژه
گذشت
-
لُطف و اِحسان
فرهنگ گنجواژه
بخشش.