کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لطفعلی بیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لطفعلی بیک
لغتنامه دهخدا
لطفعلی بیک . [ ل ُ ع َ ب ِ ] (اِخ ) (حاج ...) آذر بیگدلی شاملو. برادرزاده ٔ ولی محمدخان ، متخلص به سرور مستوفی و نویسنده ٔ عادلشاه افشار، معاصر زندیه است و تذکره ای به نام کریمخان زند موسوم به آتشکده نوشته و یوسف زلیخائی نیز به نظم آورده و صاحب دیوان...
-
لطفعلی بیک
لغتنامه دهخدا
لطفعلی بیک . [ ل ُ ع َ ب ِ ] (اِخ ) افشار، متخلص به لطف . داماد قاسم خان بود. این بیت او راست :کمرش را میان نمی بایدبی نشان را نشان نمی باید.(قاموس الاعلام ترکی ).
-
واژههای مشابه
-
قشلاق لطفعلی
لغتنامه دهخدا
قشلاق لطفعلی . [ ق ِ ل ُ ع َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع در 40 هزارگزی شمال خاوری گرمی و سه هزارگزی شوسه ٔ گرمی به بیله سوار. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیر است . این ده سکنه ندارد، و اهالی دهات اطراف در آن زراعت ...
-
حیدرلوی لطفعلی
لغتنامه دهخدا
حیدرلوی لطفعلی . [ ح َ دَ ل ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه در هشت هزارگزی خاور شوسه ٔ ارومیه به سلماس . دارای 210 تن سکنه است . محصولاتش غلات ، چغندر، توتون ، حبوبات و کشمش . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن ارا...
-
چم لطفعلی خان
لغتنامه دهخدا
چم لطفعلی خان . [ چ َ ل ُ ع َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «یکی از قرای کوه کیلویه ٔ فارس میباشد». (از مرآت البلدان ج 4 ص 262).
-
جستوجو در متن
-
لنجیر سفلی
لغتنامه دهخدا
لنجیر سفلی . [ ل ُ رِ س ُ لا ] (اِخ ) موضعی پنج فرسخ میانه [ شمال ] و مغرب چم لطفعلی بیک است . و چم لطفعلی بیک همان قصبه ٔ ناحیه ٔ زیدون است به فارس . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
گاوکده
لغتنامه دهخدا
گاوکده . [ ] (اِخ ) سه فرسخ بیشتر میانه ٔ شمال ومغرب چم لطفعلی بیک است . (فارسنامه ٔ ناصری ص 278).
-
لنجیر علیا
لغتنامه دهخدا
لنجیر علیا. [ ل ُ رِ ع ُ ] (اِخ ) موضعی چهار فرسخ میانه ٔ شمال و مغرب چم لطفعلی بیک . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
باباعلی بیک کوسه احمدلوی افشار
لغتنامه دهخدا
باباعلی بیک کوسه احمدلوی افشار. [ ع َ ب َ س َ اَ م َ ی ِ اَ ] (اِخ ) پدر لطفعلی خان و حاکم ابیورد. ابوالحسن گلستانه آرد: شاه ستم گستر [ نادر ] برای استرداد مال و متاع و زر و زیور لطفعلی خان ولد بابا علی بیک کوسه احمد لوی افشار که دیده های او را از بی...
-
شرر بیکدلی
لغتنامه دهخدا
شرر بیکدلی . [ ش َ رَ رِ ب َ دِ ] (اِخ ) حسنعلی بیک فرزند حاجی لطفعلی بیک آذر. غزل میسرود و در قم سکونت داشت و هفتاد سال عمر داشت و در سال 1248 هَ . ق . درگذشت . (الذریعة ج 9 ص 509) (مجمعالفصحاء ج 2 ص 262).
-
ناصر نجفی
لغتنامه دهخدا
ناصر نجفی . [ ص ِ رِ ن َج َ ] (اِخ ) (شیخ ...) از شاعران قرن دوازدهم و معاصران لطفعلی بیک آذر است ، در نجف متولد شد و در اصفهان نشأت یافت و به روایت مؤلف تذکره ٔ روز روشن به عهدسلطنت نادرشاه وی از نجف به اصفهان آمد. او راست :همی گریم به بزم او چو ش...
-
امین کاشانی
لغتنامه دهخدا
امین کاشانی . [ اَ ن ِ نی ] (اِخ ) خواجه محمدامین کوسج . شاعر نکته سنج و سخن سرای و از بزرگان کاشان بود. لطفعلی بیک صاحب آتشکده دیوان او را دیده بود. از اوست :گفتم که دلم هست به پیش تو گرودل بازده آغاز مکن قصه ٔ نوافشاند هزار دل ز هر حلقه ٔ زلف گفتا ...
-
رجایی
لغتنامه دهخدا
رجایی . [ رَ ] (اِخ ) اصفهانی . لطفعلی بیک آذر نامش را سیف الدین محمود آورده می نویسد: سلسله ٔ نسبش به کمال الدین اسماعیل میرسد و مدعی است که دیوان او را دیده و این چند بیت را نقل کرده است :صنوبرقد من که نازش بود بربر او بسته ام دل چو بار صنوبرمگر مر...