کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لطب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لطب
لغتنامه دهخدا
لطب . [ ل َ طَ ] (ع مص ) چسبیدن و برچفسیدن پوست بر استخوان از لاغری (لغة فی لصب ). (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
لتب
لغتنامه دهخدا
لتب . [ ل َ ](ع مص ) لتوب . استوار و پابرجای بودن . (منتهی الارب ).ایستادن . (تاج المصادر). || لازم گرفتن . || نیزه زدن . (منتهی الارب ). کارد بر سینه ٔ شتر زدن . (تاج المصادر). || بستن . || جامه پوشیدن . (منتهی الارب ). پوشیدن . (تاج المصادر). || جل...
-
لتب
لغتنامه دهخدا
لتب . [ ل ُ ] (اِخ ) بنولتب ، حی ﱡ من العرب . (امتاع الاسماع ص 443). از آن حی ّ است ، ابومحمد عبداﷲبن لتیبه ٔ ازدی صحابی . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
چسپیدن
لغتنامه دهخدا
چسپیدن . [ چ َ دَ ] (مص ) اتصال یافتن جسمی باشد بجسمی دیگر که انفصال آن مشکل بود. (برهان ) (آنندراج ). اتصال یافتن و متصل شدن . (ناظم الاطباء). وصل شدن چیزی به چیزی . (فرهنگ نظام ). چفسیدن . چپسیدن . بشلیدن . دوسیدن . ملصق شدن . التصاق . التساق . الت...