کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لشکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لشکه
لغتنامه دهخدا
لشکه . [ ل َ ک َ / ک ِ ] (اِ) لشک . پاره .- لشکه لشکه ؛ پاره پاره . (برهان ).- شبنم . (برهان ). (ولی ظاهراً به این معنی بشک باشد).
-
واژههای مشابه
-
لشکه لشکه
لغتنامه دهخدا
لشکه لشکه . [ ل َ ک َ / ک ِ ل َ ک َ / ک ِ ] (ص مرکب ) لشک لشک . پاره پاره . (جهانگیری ).
-
جستوجو در متن
-
لشک لشک
لغتنامه دهخدا
لشک لشک . [ ل َ ل َ ] (ص مرکب ) پاره پاره . (آنندراج ) (جهانگیری ). لخت لخت . (آنندراج ). لشکه لشکه : پر شد چو آژیری کنارم دیده تا بارید اشک آژیر در ماهیتی یا خود جگر شد لشک لشک .اسدی (از جهانگیری ).
-
لشک
لغتنامه دهخدا
لشک . [ ل َ ] (اِ) پاره . (برهان ) (جهانگیری ). لشکه . لشک لشک ؛ پاره پاره . (برهان ). صاحب انجمن آرا گوید مأخذ لشکر از اینجاست . وبر اساسی نیست . || شبنم . (جهانگیری ). شبنم و آن رطوبتی باشد در هوا که بر روی زمین و سبزه نشیند و مانند برف زمین را سف...