کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لر باریک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لر باریک
لهجه و گویش بختیاری
lar-bârik لاغراندام، نحیف.
-
واژههای مشابه
-
لَرّ
لهجه و گویش بختیاری
larr لاغر، نحیف.
-
لر
واژهنامه آزاد
بزاق دهان ، مخاط یا مایع لزجی که از فرج احشام بعد از وضع حمل می آید. لِر ّوک به کسی گویند که آب دهانش همیشه روان است
-
کم لر
لغتنامه دهخدا
کم لر. [ ک ُ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قشلاقات است که در بخش قیدار شهرستان زنجان واقع است و 101 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
گل لر
لغتنامه دهخدا
گل لر. [ گ ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ورگهان بخش هوراند شهرستان اهر واقع در 36500گزی جنوب خاوری هوراند و 22هزارگزی راه شوسه ٔ اهر کلیبر. هوای آن معتدل و دارای 39 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات است . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه...
-
پیره لر
لغتنامه دهخدا
پیره لر. [ رِ ل َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر. واقع در 27هزارگزی شمال کلیبر و 27هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. کوهستانی ، معتدل ، مایل بگرمی . دارای 106 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ سلین و چشمه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زر...
-
شیخ لر
لغتنامه دهخدا
شیخ لر. [ ش َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه است و 315 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
شیخ لر
لغتنامه دهخدا
شیخ لر. [ ش َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان خلخال است و 148 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
شیخ لر
لغتنامه دهخدا
شیخ لر. [ ش َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آختاچی بخش بوکان شهرستان مهاباد است و 347 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
قلعه لر
لغتنامه دهخدا
قلعه لر. [ ق َ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه ، واقع در 11هزارگزی شمال باختری نقده و در مسیر شوسه ٔ اشنویه به نقده . موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ آن 245 تن است . آب آن از رود گدارچای و محصو...
-
قلعه لر
لغتنامه دهخدا
قلعه لر. [ ق َ ع َ ل َ ](اِخ ) دهی است از دهستان مواضعخان بخش ورزقان شهرستان اهر و از لحاظ اداری تابع بخش بستان آباد از شهرستان تبریز، واقع در 17 هزارگزی شمال خاوری تبریز، و 8هزارگزی شوسه ٔ اهر به تبریز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است . سکنه ...
-
قراجه لر
لغتنامه دهخدا
قراجه لر. [ ق َ ج ِ ل َ ] (اِخ ) (قراجه میدانداغی ) دهی از دهستان کرم بخش ترک شهرستان میانه .واقع در 15هزارگزی خاور بخش 21000 گزی راه شوسه ٔ میانه به خلخال . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل وسکنه ٔ آن 125 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، ن...
-
علی لر
لغتنامه دهخدا
علی لر. [ ع َ ل ُ ] (اِخ ) (امیر...) ابن بدربن شجاع الدین خورشیدبن ابی بکر. وی از امیرزادگان لر کوچک (لرستان ) بود که مخلوطی از کردان آسیای صغیر و لران ایرانی بودند و در حدود بین عراق عجم و عراق عرب میزیستند. و نخستین امیر آنان شجاع الدین خورشیدبن اب...
-
عماد لر
لغتنامه دهخدا
عماد لر. [ ع ِ دِ ل ُ ] (اِخ ) نام او عمادالدین فضلوی یا فضولی ومشهور به عماد لر است . از مداحان و مصاحبان خواجه شمس الدین محمد جوینی . رجوع به عمادالدین فضلوی شود.