کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لری
معنی
(لُ) (حامص .) 1 - منسوب به طایفة لُر. 2 - سادگی ، ساده دلی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لری
فرهنگ فارسی معین
(لُ) (حامص .) 1 - منسوب به طایفة لُر. 2 - سادگی ، ساده دلی .
-
لری
لغتنامه دهخدا
لری . [ ل َرْ ری ] (اِ) جذام و دأالاسد. (ناظم الاطباء). مأخذ این کلمه به دست نیامد.
-
لری
لغتنامه دهخدا
لری . [ ل َرْ ری ی ] (ص نسبی )منسوب به لرّة، نامی از نامهای اجدادی . (سمعانی ).
-
لری
لغتنامه دهخدا
لری . [ ل ُ ] (ص نسبی ) منسوب به لُر. || زبان لران . || (حامص ) سادگی . ساده دلی .- از لُری برآمدن ؛ از روستائیت برآمدن : زاهد از کوه بصد دلبری آمد بیرون داخل شهر شد و از لری آمد بیرون .اشرف .
-
واژههای مشابه
-
تپه لری
لغتنامه دهخدا
تپه لری . [ ت َپ ْ پ َ ل ُ ] (اِخ ) دهی از بخش روانسر شهرستان سنندج است که در نوزده هزارگزی جنوب خاوری روانسر و یکهزار گزی باختر راه اتومبیل رو کرمانشاه به روانسر واقع است ، دشتی سردسیر است و 169 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ قره سو و محصول آنجا غ...
-
تپه لری
لغتنامه دهخدا
تپه لری . [ ت َپ ْ پ َ ل ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان خالصه ٔ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان است که در بیست و نه هزارگزی شمال باختری کرمانشاه واقع است . دشتی سردسیر است و 41 تن سکنه دارد آب آن از رودخانه ٔ رازآور ومحصول آن غلات و حبوبات دیمی و برنج و لبنیا...
-
جعفر بیک لری جوادخانی
لغتنامه دهخدا
جعفر بیک لری جوادخانی . [ ج َ ف َ ب َ ل َ ج َ ] (اِخ ) نام یکی از طوایف ایل قشقائی است مرکب از سیصد خانوار. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 82).
-
سرخ دم لری
لغتنامه دهخدا
سرخ دم لری . [ س ُ دُ ل ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد. دارای 450 تن سکنه است . آب آن از چشمه ٔ سرخ دم لری می باشد. محصول آنجا غلات ، لبنیات . ساکنان از طایفه ٔ خوش دام آونداند و در ساختمان و چادر سکونت دارند. (از فرهنگ جغ...
-
موسی عربی لری
لغتنامه دهخدا
موسی عربی لری . [ سا ع َ رَ ل ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در 5 هزارگزی خاوری فهلیان با 160 تن سکنه . آب آن ازرودخانه ٔ فهلیان و راه آن مالرو است . این آبادی را تل بردی نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران...
-
گیوم دو لری
لغتنامه دهخدا
گیوم دو لری . [ گی یُم ْ / گیُم ْ دُ ل ُ ] (اِخ ) نام شاعر فرانسوی است متولد به سال 1235 م . و بخش نخستین «رمان دو لا روز» که شعری رمزی است از اثر طبع او میباشد. (از لاروس ).
-
جعفر بیک لری فریدون بیکی
لغتنامه دهخدا
جعفر بیک لری فریدون بیکی . [ ج َ ف َ ب َل َ ف ِ رِ ب َ ] (اِخ ) نام طایفه یی از طوایف قشقائی مرکب از یکصد خانوار. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 82).
-
جستوجو در متن
-
leery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لری
-
Llyr
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لری