کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لرگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لرگ
/larg/
معنی
از درختان جنگلی که در جنگلهای شمال ایران میروید و بهعنوان درخت زینتی هم کاشته میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لرگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لرخ› (زیستشناسی) larg از درختان جنگلی که در جنگلهای شمال ایران میروید و بهعنوان درخت زینتی هم کاشته میشود.
-
لرگ
لغتنامه دهخدا
لرگ . [ ل َ ] (اِ) در تداول مردم فردوس به کاسه ٔ گلی بطور مطلق گویند ولی در گناباد خراسان لرگ به کاسه ٔگلی کثیفی که نزد سگ یا مرغ میگذارند اطلاق میشود.
-
لرگ
لغتنامه دهخدا
لرگ . [ ل ُ ] (اِخ ) نام کرسی بخش در «وار» از ولایت ِ دراگینیان نزدیک آرژن به فرانسه . دارای 2707 تن سکنه .
-
واژههای مشابه
-
لرگ سری
لغتنامه دهخدا
لرگ سری . [ ل َ س َ ] (اِخ ) موضعی به ناتل رستاق از نور مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 111).