کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لرز کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لرز کردن
معنی
(لَ. کَ دَ) (مص ل .) لرزیدن بر اثر سرما یا تب .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
chill, shiver
-
جستوجوی دقیق
-
لرز کردن
فرهنگ فارسی معین
(لَ. کَ دَ) (مص ل .) لرزیدن بر اثر سرما یا تب .
-
لرز کردن
لغتنامه دهخدا
لرز کردن . [ ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لرزیدن از سرما. مرتعش شدن بدن از سرما یا تب . نوبه کردن .
-
واژههای مشابه
-
سگ لرز، سگ لرز زدن
لهجه و گویش تهرانی
لرزیدن زیاد و خفیف
-
buffet 3
سازهلرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوسانهای تند و نامنظم سازۀ هواپیما براثر پسایۀ آشفته
-
تب لرز
لغتنامه دهخدا
تب لرز. [ ت َ ل َ ] (اِ مرکب ) مخفف تب لرزه . بعضی از بیماریهای تب دار که در آنها صعود درجه ٔ حرارت سریعو شدید است و با لرز همراه میباشند. مکانیسم این لرز را چنین بیان میکنند که در نتیجه ٔ مسمومیت ، سطح حرارت در مرکز عصبی تنظیم حرارتی ناگهان بالا میر...
-
قلعه لرز
لغتنامه دهخدا
قلعه لرز. [ ق َ ع َ ل َ ] (اِخ ) یکی از دههای ناحیه ٔآمل . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 174).
-
buffet boundary
مرز سازهلرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محدودۀ سرعتی که در آن سازهلرز شروع میشود
-
buffet threshold
آستانۀ سازهلرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نقطهای که سازهلرز از آن شروع میشود
-
buffet margin
حاشیۀ سازهلرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بیشترین شتاب عمودی که هواگَرد بدون تشدید سازهلرز میتواند آن را تحمل کند
-
isoseismal line
خط هملرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] پَربندی که نواحی همشدت زمینلرزه را از یکدیگر جدا میکند
-
تب و لرز
لغتنامه دهخدا
تب و لرز. [ ت َ ب ُ ل َ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) تبی که همراه لرز است . تب توأم با لرز. رجوع به تب و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
ترس و لرز
لغتنامه دهخدا
ترس و لرز. [ ت َ س ُ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خوف و هراس . اضطراب و بیم : با هزار ترس و لرز آن شب را در مقابل گلوله ٔ توپ دشمن صبح کردیم . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
buffet inducer
القاگر سازهلرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تیغهای بر روی سطوح خارجی بال هواپیما که احتمال وقوع سازهلرز را به خلبان هشدار میدهد
-
تب و لرز
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: tevolarz طاری: tevolarz طامه ای: tevolarz طرقی: tevolarz کشه ای: tevolarz نطنزی: towolarz