کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لرز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تب و لرز
لغتنامه دهخدا
تب و لرز. [ ت َ ب ُ ل َ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) تبی که همراه لرز است . تب توأم با لرز. رجوع به تب و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
ترس و لرز
لغتنامه دهخدا
ترس و لرز. [ ت َ س ُ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خوف و هراس . اضطراب و بیم : با هزار ترس و لرز آن شب را در مقابل گلوله ٔ توپ دشمن صبح کردیم . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
buffet inducer
القاگر سازهلرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تیغهای بر روی سطوح خارجی بال هواپیما که احتمال وقوع سازهلرز را به خلبان هشدار میدهد
-
تب و لرز
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: tevolarz طاری: tevolarz طامه ای: tevolarz طرقی: tevolarz کشه ای: tevolarz نطنزی: towolarz
-
لرز و بیم
فرهنگ گنجواژه
ترس و لرز.
-
لرز به لار
لهجه و گویش بختیاری
larz be lâr لرزان از سرما، کسى که اغلب از سرما بلرزد، سرمایى.
-
ترس و لرز
لهجه و گویش تهرانی
واهمه
-
تب و لرز
فرهنگ گنجواژه
بیماری تب
-
ترس و لرز
فرهنگ گنجواژه
هراس
-
جستوجو در متن
-
chills and fever
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرز و تب
-
توولَرزَ
لهجه و گویش بختیاری
tow-larza تب و لرز.
-
لرزیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) larzidan جنبیدن؛ تکان خوردن؛ لرز کردن.
-
مورمور
واژگان مترادف و متضاد
لرز، لرزه، لرزش(خفیف)، رنجموره
-
رعشه
واژگان مترادف و متضاد
ارتعاش، تشنج، لرز، لرزش، لرزه، لقوه
-
لرزش
واژگان مترادف و متضاد
ارتعاش، تزلزل، تکان، جنبش، رعشه، لرز، نوسان