کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لرزیدن (از سرما) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لرزیدن صدای ناهنجار
دیکشنری فارسی به عربی
جرة
-
جستوجو در متن
-
shivered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزید، لرزیدن، از سرما لرزیدن، لرزاندن، خرد کردن، مرتعش کردن
-
shivering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرز، لرزیدن، از سرما لرزیدن، لرزاندن، خرد کردن، مرتعش کردن
-
رعشة
دیکشنری عربی به فارسی
لرزه , لرز , ارتعاش , لرزيدن , از سرما لرزيدن , ريزه , تکه , خرد کردن
-
دک
لغتنامه دهخدا
دک . [ دِ ] (اِ) لرزیدن ، اعم از سرما یا از خوف یا به طلب چیزی . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). دیک : دک دک (دیک دیک ) لرزیدن ؛ سخت لرزیدن خاصه از سرما.
-
chitters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرده، چهچه زدن، اواز خواندن، از سرما لرزیدن
-
لودگه
واژهنامه آزاد
(بختیاری) لَودَگه؛ از شدت سرما لرزیدن لب و دندان.
-
shivers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جادوگر، لرز، لرزه، خرده، ارتعاش، ریزه، لرزیدن، از سرما لرزیدن، لرزاندن، خرد کردن، مرتعش کردن
-
shiver
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزیدن، لرز، لرزه، خرده، ارتعاش، ریزه، از سرما لرزیدن، لرزاندن، خرد کردن، مرتعش کردن
-
chittered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دهنده، چهچه زدن، اواز خواندن، از سرما لرزیدن
-
chittering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دهنده، چهچه زدن، اواز خواندن، از سرما لرزیدن
-
لرز کردن
لغتنامه دهخدا
لرز کردن . [ ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لرزیدن از سرما. مرتعش شدن بدن از سرما یا تب . نوبه کردن .
-
دک دک
لغتنامه دهخدا
دک دک . [ دِ دِ ] (اِصوت ) حکایت حالت انقباض و انبساط بدن از سرما. لرزیدن بدن بشدت و سختی . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ).- دک دک (دیک دیک ) لرزیدن ؛ سخت بلرزه درآمدن بدن از سرما یا از ترس . و رجوع به دک شود.
-
دروشیدن
واژهنامه آزاد
(پهلوی) دِروشیدَن، دِرَفشیدَن؛ لرزیدن از ترس یا سرما. (دروشیدن ویژه جاندار است، مثلاً برای زمین لرزه به کار نمی رود.)