کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لرزهنگاشت پهنباند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
seismic 2
لرزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] مربوط به امواج کِشسان حاصل از چشمههای مصنوعی لرزه
-
seismic shooting 2, shoot 6
لرزهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تولید امواج لرزهای در زمین با مادۀ منفجره یا به هر وسیلهای
-
seismometer
لرزهسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] دستگاهی که حرکتهای زمین با آن آشکار و سنجیده شود
-
seismology 2
لرزهشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] علم مطالعۀ انتشار موجهای کشسانی در زمین و پدیدههای مربوط به آنها
-
resilient mounting
لرزهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی پایۀ نصب در دستگاهها که دربردارندۀ مواد لاستیکی کشسان یا فنر است تا از انتقال حرکت یا لرزش دستگاه به محل نصب دستگاه جلوگیری کند
-
seismograph
لرزهنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] دستگاهی برای دریافت و ثبت لرزشهای زمین
-
seismogram
لرزهنگاشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نمودارهای حاصل از ثبت لرزشهای زمین
-
geophone
لرزهیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] وسیلهای برای دریافت موجهای لرزهای در خشکی و زمینهای باتلاقی که بیشتر در اکتشاف لرزهای به کار میرود
-
fasciculation
ماهیچهلرزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] انقباض ضعیف و موضعی و غیرارادی ماهیچهها که از روی پوست قابل دیدن است و ناشی از فعالیت خودبهخودی دستهای از تارهای ماهیچهای است
-
لرزه دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹لرزدار› larzedār آنکه دچار لرزه است؛ لرزهناک.
-
لرزه نگار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زمینشناسی) larzenegār دستگاهی که برای ثبت امواج و ارتعاشات زلزله به کار میرود؛ زلزلهسنج.
-
aftershock
پسلرزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] زمینلرزۀ کوچک پس از زمینلرزۀ بزرگ
-
shot2
چشمۀ لرزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] هرنوع چشمۀ انرژی لرزهای
-
earthquake, seism
زمینلرزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] حرکت ناگهانی پوستۀ زمین به سبب آزاد شدن انرژی جمعشده در امتداد گسلها یا فعالیتهای آتشفشانها متـ . زلزله
-
flutter
باللرزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوسان شدید و نامطلوب سطوح بال و دُم هواگَرد در حین پرواز