کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لرزهشناسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
seismology 2
لرزهشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] علم مطالعۀ انتشار موجهای کشسانی در زمین و پدیدههای مربوط به آنها
-
واژههای مشابه
-
لرزه
واژگان مترادف و متضاد
تزلزل، تشنج، تکان، تنه، جنبش
-
لرزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) larze ۱.جنبش سریع و مدام انسان، حیوان یا چیزی؛ لرزش؛ ارتعاش.۲. (اسم) زمینلرزه؛ زلزله.
-
لرزه
فرهنگ فارسی معین
(لَ زِ) (اِمص .) لرزش ، لرز، رعشه .
-
لرزه
لغتنامه دهخدا
لرزه . [ ل َ زَ / زِ ] (اِمص ) اسم از لرزیدن . لرزش . لرز. رَجفه . رعشه . قرقفه . نحواء. وَزَغ . ارتعاد. رعدة [ رِ دَ / رَ دَ ] ارتعاش . فسره . تضعضع. تزلزل . اهتزاز.یازه . اِرتعاج . اِرتجاج ، اَصیص . ارزیز. نَفضی ̍. نفیضی . نِفضی ̍. کصیص . اَفکل . (...
-
لرزه
دیکشنری فارسی به عربی
ارتجف , جرة , رعشة
-
exploration seismology
لرزهشناسی اکتشافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] بهکارگیری روشهای لرزهنگاری در اکتشاف و کاوش و فعالیتهای مهندسی متـ . لرزهشناسی کاربردی applied seismology متـ . لرزهشناسی کاوشی prospecting seismology
-
applied seismology
لرزهشناسی کاربردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← لرزهشناسی اکتشافی
-
prospecting seismology
لرزهشناسی کاوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← لرزهشناسی اکتشافی
-
شناسی
لغتنامه دهخدا
شناسی . [ ش ِ ] (حامص ) به صورت ترکیب به معنی شناسایی و آگاهی به کار می رود و ترکیبات ذیل در آن هست :- آب شناسی . آدم شناسی . انجم شناسی . ایران شناسی .جمجمه شناسی . جنگل شناسی . جواهرشناسی . جوهرشناسی . حق شناسی . حیوان شناسی . خاک شناسی . خاورشناس...
-
seismic 2
لرزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] مربوط به امواج کِشسان حاصل از چشمههای مصنوعی لرزه
-
seismic shooting 2, shoot 6
لرزهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تولید امواج لرزهای در زمین با مادۀ منفجره یا به هر وسیلهای
-
seismometer
لرزهسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] دستگاهی که حرکتهای زمین با آن آشکار و سنجیده شود
-
resilient mounting
لرزهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی پایۀ نصب در دستگاهها که دربردارندۀ مواد لاستیکی کشسان یا فنر است تا از انتقال حرکت یا لرزش دستگاه به محل نصب دستگاه جلوگیری کند