کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لرزش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لرزش
/larzeš/
معنی
تکان؛ جنبش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ارتعاش، تزلزل، تکان، جنبش، رعشه، لرز، نوسان
دیکشنری
jar, quake, quaver, quiver, rock, shake, shudder, thrill, tremble, trepidation, vibration, waver, wobble
-
جستوجوی دقیق
-
vibrato (it.)
لرزش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] اُفتوخیز ملایم زیروبمیِ یک نغمه بهمنظور تقویت یا غنی کردن صوت
-
لرزش
واژگان مترادف و متضاد
ارتعاش، تزلزل، تکان، جنبش، رعشه، لرز، نوسان
-
لرزش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) larzeš تکان؛ جنبش.
-
لرزش
فرهنگ فارسی معین
(لَ زِ) (اِمص .) لرزیدن .
-
لرزش
لغتنامه دهخدا
لرزش . [ ل َ زِ ] (اِمص ) اسم مصدر از لرزیدن (این قلیل الاستعمال است ). لزر. لرزه . لرزیدن . رعدة. اِرتعاد. رجفة . اهتزاز. ارتعاش : ز باریدن برف و باران و سیل به لرزش درافتاده همچون سهیل . سعدی .نفاض ؛ لرزش تب . (منتهی الارب ).
-
لرزش
دیکشنری فارسی به عربی
ارتجاف , خفقان , هزة
-
واژههای مشابه
-
volcanic tremor
لرزش آتشفشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] لرزش مداوم زمین در مراحل خاصی از فوران آتشفشانی
-
intention tremor
لرزش قصدبنیاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] لرزشی که هنگامیکه فرد تصمیم به حرکت میگیرد در دستش پیدا میشود
-
لرزش حلقۀ پیستون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ← لرزش رینگ پیستون
-
piston ring flutter
لرزش رینگ پیستون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] لرزیدن رینگ پیستون که عموماً در سرعت بالا اتفاق میافتد و ممکن است به شکستن رینگ منجر شود متـ . لرزش حلقۀ پیستون
-
جستوجو در متن
-
succussion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سکته مغزی، لرزش، تکان سخت، لرزش مایعات
-
tremulant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسناک، لرزش، لرزش دار، مرتعش، ترسان، تحریر
-
tremolos
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترمولوس، لرزش صدا، تحریر، لرزش، ارتعاش