کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لردی
دیکشنری فارسی به عربی
سيادة
-
واژههای مشابه
-
باغ لردی
لغتنامه دهخدا
باغ لردی . [ ل َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه آباده و شیراز میان سیوند و تخت طاوس . (یادداشت مؤلف ).
-
عنوان لردی دادن به
دیکشنری فارسی به عربی
لورد
-
جستوجو در متن
-
lorded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروردگار، حکمروایی کردن، مانند لرد رفتار کردن، عنوان لردی دادن به
-
lording
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرد، حکمروایی کردن، مانند لرد رفتار کردن، عنوان لردی دادن به
-
lordships
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرد است، سیادت، بزرگی، لردی، اربابی، اقایی
-
Lordship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لردلی، سیادت، بزرگی، لردی، اربابی، اقایی
-
سيادة
دیکشنری عربی به فارسی
سلطنت , حکومت , ملک , قلمرو , لردي , اربابي , اقايي , سيادت , بزرگي , سلطه
-
lord
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خداوند، ارباب، لرد، صاحب، شاهزاده، مالک، خدیو، سید، حکمروایی کردن، مانند لرد رفتار کردن، عنوان لردی دادن به
-
لورد
دیکشنری عربی به فارسی
صاحب , خداوند , ارباب , خداوندگار , فرمانروا , لرد , شاهزاده , مالک , ملا ک , حکمروايي کردن , مانند لرد رفتار کردن , عنوان لردي دادن به
-
تخت طاوس
لغتنامه دهخدا
تخت طاوس . [ ت َ ت ِ وو ] (اِخ ) یک فرسخ و نیم پیشتر مشرقی فتح آباد است . نام محلی کنار راه آباده و شیراز میان باغ لردی و تخت جمشید در هشتصد و سی و یک هزار و هفتصد گزی تهران . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
اسرائلی
لغتنامه دهخدا
اسرائلی . [ اِ ءِ ] (اِخ ) دیسرائلی . دیزرائلی .بنیامن (بنجمین ). پسر اسرائلی مذکور، یکی از ادبای منسوب به خانواده ای از یهود انگلیسی (1804 - 1881 م .). وی در ادبیات از پدر درگذشت و در امور سیاسی نیز مهارت کامل داشت و بکرات صدراعظم انگلستان بود و در ...