کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لذات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لذات
/la(e)zzāt/
معنی
= لذت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لذات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ لَذَّة] la(e)zzāt = لذت
-
لذات
فرهنگ فارسی معین
(لَ ذّ) [ ع . ] (اِ.) جِ لذت ؛ خوشی ها.
-
لذات
لغتنامه دهخدا
لذات . [ ل َذْ ذا ] (ع اِ)ج ِ لذّت . (منتهی الارب ): اگر مواضع حقوق به امساک نامرعی دارد [شخص ] به منزلت درویشی باشد از لذّات دنیامحروم . (کلیله و دمنه ) آنگاه نفس خویش را میان چهارگاه ... مخیر گردانیدم : وفور مال و ذکر سایر و لذّات حال و ثواب باقی ....
-
واژههای مشابه
-
ممسک در خورد و نوش و لذات
دیکشنری فارسی به عربی
معتدل
-
واژههای همآوا
-
لذعة
لغتنامه دهخدا
لذعة. [ ل َ ع َ ] (ع مص ) یکبار سوختن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
حور و جنت
فرهنگ گنجواژه
بهشت و لذات آن.
-
self-denial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خود انکار، خود انکاری، انکار نفس، ترک لذات نفس، ترک نفس
-
abstemious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماندگار، پرهیزگار، مرتاض، پرهیزکار، ممسک در خورد و نوش و لذات
-
sensuous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احساساتی، مبنی بر لذات جسمانی، پیرو محسوسات ولذات نفسانی، وابسته به حواس یا احساسات
-
أَذَقْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
بچشانيم (کلمه ذوق - که فعل اذقنا از آن گرفته شده - به معناي آن است که چيزي را براي اينکه بفهمي چه طعمي دارد در دهان بگذاري . و اگر خداي سبحان درعبارت "وَلَئِنْ أَذَقْنَا ﭐلْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُوسٌ کَفُورٌ...
-
کلبیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کلبیّون، جمعِ کلبیّ] (فلسفه) kalbiy[y]un گروهی از فلاسفۀ یونان که فضیلت و سعادت را در ترک لذات و تجملات دانسته و با جامۀ ژولیده و سر و پای برهنه بهسر میبردند و آدابورسوم اجتماعی را تخطئه میکردند.
-
اپیکوریسم
فرهنگ فارسی معین
(اِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - مکتب فلسفی منسوب به اپیکور فیلسوف یونانی . 2 - مکتبی که هدف زندگی را درک لذات جسمانی و خوش باشی می داند.