کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لخمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لخمی
لغتنامه دهخدا
لخمی . [ ل َ ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن الانجب . از مشاهیر فقهای مالکی و از بزرگان ادبا و شعراست . اصلاً از مردم بیت المقدس و پرورش یافته ٔ اسکندریه است و در مصر به تدریس اشتغال میورزیده و بسال 611 هجری درگذشته است . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
لخمی
لغتنامه دهخدا
لخمی . [ ل َ ] (اِخ ) ابوالحکم عبدالسلام بن عبدالرحمن . از مشاهیر دانشمندان اندلس و از مردم اشبیلیه وی را تفسیری است ناتمام و اثری شرح اسماء الحسنی نام . وفات 536 هَ . ق . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
لخمی
لغتنامه دهخدا
لخمی . [ ل َ ] (اِخ ) الشاطبی . رجوع به الشاطبی ابراهیم شود. (معجم المطبوعات ج 2).
-
لخمی
لغتنامه دهخدا
لخمی . [ ل َ ] (اِخ ) او راست تفسیر.
-
لخمی
لغتنامه دهخدا
لخمی . [ ل َ می ی ] (ص نسبی ) منسوب به لخم که قبیله ای است از یمن .- ملوک ِ لَخمی ؛ رجوع به ملوک لخم شود. همان مناذره یعنی ملوک حیره اند. نعمان سوم پادشاه حیره نیز از ایشان است که خسرو پرویز وی را به زندان انداخت و امارت را از دودمان لخمی گرفت و به ...
-
واژههای مشابه
-
علی لخمی
لغتنامه دهخدا
علی لخمی . [ ع َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) ابن انجب ابی المکارم المفضل بن ابی الحسن علی بن ابی الغیث مفرج بن حاتم بن حسن بن جعفربن ابراهیم بن حسن لخمی مقدسی اسکندرانی مالکی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی مقدسی شود.
-
علی لخمی
لغتنامه دهخدا
علی لخمی . [ ع َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) ابن محمد ربعی . مشهور به لخمی و مکنی به ابوالحسن . فقیه بود و در صفاقس سکونت داشت و در سال 498 هَ . ق . درگذشت . او راست : التبصرة که تعلیقی است مفصل بر المدونة. (از معجم المؤلفین از الدیباج ابن فرحون ص 203 و الاعلا...
-
علی لخمی
لغتنامه دهخدا
علی لخمی . [ ع َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) ابن محمد لخمی اشبیلی مغربی اندلسی مالکی . مکنی به ابوالحسن . وی از مورخان بشمار می رفت و در سال 923هَ . ق . در قید حیات بود. او راست : الدرالمصان فی سیرةالمظفر سلیم خان العثمانی . (از معجم المؤلفین ).
-
علی لخمی
لغتنامه دهخدا
علی لخمی . [ ع َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) ابن مفضل بن علی بن مفرج بن حاتم بن حسن بن جعفر لخمی مقدسی اسکندرانی مالکی . مکنی به ابوالحسن و ملقب به شرف الدین . رجوع به علی مقدسی شود.
-
علی لخمی
لغتنامه دهخدا
علی لخمی . [ ع َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن حریز (یا جریر)بن فضل بن معضادبن فضل لخمی شطنوفی شافعی . ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی شطنوفی شود.
-
علی لخمی
لغتنامه دهخدا
علی لخمی . [ع َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) ابن موسی بن عبداﷲ لخمی بسطی . مشهور به قرباقی . فقیه بود و به احوال عرب و نسب های ایشان اطلاع داشت . وی در دهم صفر سال 842 هَ . ق . درگذشت . (از معجم المؤلفین از نیل الابتهاج تنبکتی ص 207).
-
علی لخمی
لغتنامه دهخدا
علی لخمی .[ ع َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) ابن عطیةبن مطرف بن سلمه ٔ لخمی بلنسی . مشهور به ابن زَقّاق و مکنی به ابوالحسن . شاعربود و نزد محمد بطلیوسی به تلمذ پرداخت و بسیاری ازبزرگان را مدح کرد. وی در حدود سال 530 هَ . ق . درگذشت . سال وفات او را 528 هَ . ق . ...
-
عماره ٔ لخمی
لغتنامه دهخدا
عماره ٔ لخمی . [ ع ُ رَ ی ِ ل َ ] (اِخ ) ابن تمیم قیسی لخمی . از امرای حجاج بن یوسف ثقفی . رجوع به عماره ٔ قیسی (ابن تمیم ...) شود.
-
عمر لخمی
لغتنامه دهخدا
عمر لخمی . [ ع ُ م َ رِ ل َ ] (اِخ ) ابن علی بن سالم . رجوع به تاج الدین (فاکهانی ) و عمر (ابن علی بن ...) شود.