کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لخمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لخمة
لغتنامه دهخدا
لخمة. [ ل َ خ َ م َ ] (اِخ ) رودباری است به حجاز. (منتهی الارب ).
-
لخمة
لغتنامه دهخدا
لخمة. [ ل َ خ َ م َ ] (ع ص ) مرد گران روح کندخاطر افسرده دل ناکس . (منتهی الارب ).
-
لخمة
لغتنامه دهخدا
لخمة. [ ل َ م َ ] (ع اِمص ) سستی . (منتهی الارب ).
-
لخمة
لغتنامه دهخدا
لخمة. [ ل ُ خ َ م َ ] (ع ص ، اِ) جای دشوارگذار از زمین درشت . (منتهی الارب ).
-
لخمة
لغتنامه دهخدا
لخمة. [ ل ُ خ َ م َ ] (ع ص ) لَخَمَة. مرد گران روح کندخاطر افسرده دل ناکس . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
دشوارگذار
لغتنامه دهخدا
دشوارگذار.[ دُش ْ گ ُ ] (ن مف مرکب ) صعب المرور. (ناظم الاطباء).صعب که بسختی از آن توان گذشتن . صعب السلوک . که گذشتن از آن صعب باشد. مقابل آسان گذار. (یادداشت مرحوم دهخدا): أیهم ؛ کوه بلند دشوارگذار. بَعکَنة؛ ریگی دشوار گذار. بوباة؛ بیابان و عقبه ا...