کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لختگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لختگی
دیکشنری فارسی به عربی
تخثر
-
جستوجو در متن
-
coalescence
فرهنگ لغات علمی
لختگی
-
انعقاد خون
فرهنگ واژههای سره
لختگی خون
-
coagulation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انعقاد، لختگی، دلمه شدگی
-
تخثر
دیکشنری عربی به فارسی
انعقاد , دلمه شدگي , لختگي , لخته شدن , ماسيدن , بستن , دلمه کردن , لخته شدن (خون)
-
خم
لغتنامه دهخدا
خم . [ خ َ ] (اِ)پیچ . تاب . جعد. گره . عقد. (ناظم الاطباء). چفتگی و پیچ تا حلقه ٔ زلف و مو. (یادداشت مؤلف ) : بحق آن خم زلف بسان منقار بازبحق آن روی خوب کز او گرفتی براز. رودکی .معشوق او بتی که دل اندر دو زلف اوگم کرده از خم و گره و تاب و پیچ و چین...