کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لحیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لحیف
/lehif/
معنی
= لحاف: ◻︎ پذیره شده شورش جنگ را / لحیفی برافکنده شبرنگ را (نظامی۵: ۹۷۶).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لحیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی، مُمالِ لحاف] [قدیمی] lehif = لحاف: ◻︎ پذیره شده شورش جنگ را / لحیفی برافکنده شبرنگ را (نظامی۵: ۹۷۶).
-
لحیف
لغتنامه دهخدا
لحیف . [ ل ِ ](ع اِ) مماله ٔ لحاف . رجوع به لحاف شود : لحیفی برافکند بر پشت بوردرآمد بزین آن تن پیل زور. نظامی .پذیره شده شورش جنگ رالحیفی برافکند شبرنگ را.نظامی .
-
لحیف
لغتنامه دهخدا
لحیف . [ ل ُ ح َ / ل َ ](اِخ ) اسبی بود مر پیغمبر را (ص ) کانه کان یحلف الارض بذنبه ، اهداه ربیعةبن ابی البرّاء. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
لهیف
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (ص .)اندوهگین ، دریغ خورنده .
-
لهیف
لغتنامه دهخدا
لهیف . [ ل َ ] (ع ص ) درازقامت درشت . || بیچاره ٔ ستم رسیده ٔ پریشان روزگار فریادخواه و دریغخورنده . (منتهی الارب ). درمانده . (دهار) (مهذب الأسماء). || لهیف القلب ؛ سوخته دل . (منتهی الارب ). || (اِ) بادی که میان جنوب و دبور جهد.
-
جستوجو در متن
-
لحاف
واژگان مترادف و متضاد
۱. پتو، پوشش، دواج، لحیف ۲. بستر، دواج، رختخواب ≠ نهالی
-
لخیف
لغتنامه دهخدا
لخیف . [ ل ُ خ َ / ل َ ] (اِخ ) اسپی است مر نبی (ص ) را (او هو بالمهمله ، لحیف ). (منتهی الارب ).
-
لحاف
لغتنامه دهخدا
لحاف . [ ل ِ] (ع اِ) بسترآهنگ . (جهانگیری ) . دواج . بالاپوش شب .مشمال . (منتهی الارب ). ازار. جامه ٔ پنبه دار شب خوابی .(غیاث ). بالاپوش ، مقابل نهالی و زیرپوش : خوشا حال لحاف و بسترآهنگ که میگیرند هر شب در برت تنگ . لبیبی .نالنده اسقفی ز بر بستر پل...