کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لحسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لحسة
لغتنامه دهخدا
لحسة. [ ل َ س َ / ل ُ س َ ](ع مص ) لیسیدن به زبان . لحس . ملحس . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
لهثة
لغتنامه دهخدا
لهثة. [ل ُ ث َ ] (ع اِ) رنج . || تشنگی . || خجک [ نقطه ٔ ] سرخ در برگ خرما. (منتهی الارب ).
-
لهسة
لغتنامه دهخدا
لهسة. [ ل ُ س َ ] (ع اِ) ما لک عندی لهسة؛ یعنی برای تو نزد من چیزی نیست . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
لحس
لغتنامه دهخدا
لحس . [ ل َ ] (ع مص ) (معرب لیسیدن ) خوردن کرم پشم را. || خوردن ملخ سبزی را. (منتهی الارب ). || لیسیدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر). لَحْسَة. لُحْسَة. لهس . ملحس .- امثال :اسرع من لحس الکلب انفه . (منتهی الارب ).
-
اسرع
لغتنامه دهخدا
اسرع . [ اَ رَ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از سرعت . شتاب تر. بشتاب تر. زودتر. تندتر. تیزتر. چالاک تر. سریعتر. ازرع : و هو اسرع الحاسبین . (قرآن 62/6). علی اسرع الحال .- امثال : اسرع غدرةً من الذئب ؛ قال فیه بعض الشعراء:و کنت کذئب السوء اذ قال مرةًلعمرو...