کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لثی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لثی
لغتنامه دهخدا
لثی . [ ل َ ثا ] (ع اِ) شلم تنک که از درخت بچکد. شلم یعنی کتیرای درخت طلح . || نمی است سپید که بر درختها افتد و بسته گردد. || سطبر و لزج از چربش و شیر و مانند آن . || چرک و ریم جامه . (منتهی الارب ).
-
لثی
لغتنامه دهخدا
لثی . [ ل َث ْی ْ ] (ع مص ) اندک اندک آب خوردن . || سخت لیسیدن دیگ را. || ریم و چرک آلودن جامه را. (منتهی الارب ).
-
لثی
لغتنامه دهخدا
لثی . [ل َ ثی ی ] (ع ص ) حریص بر خوردن صمغ. (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
لثی ً
لغتنامه دهخدا
لثی ً. [ ل َ ثَن ْ ] (ع مص ) نمناک گردیدن درخت . || شلم روان شدن از درخت . یعنی صمغ جاری شدن از درخت . || پا سپردن ذی اخفاف آب یا خون را. (منتهی الارب ). || نمناک شدن جامه و جزآن . (منتهی الارب ). تر شدن جامه و جز آن . (زوزنی ).
-
لثی ً
لغتنامه دهخدا
لثی ً. [ ل ِ ثَن ْ ] (ع اِ) ج ِ لِثة. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
لثی ً
لغتنامه دهخدا
لثی ً. [ ل َ ثَن ْ ] (ع مص ) نمناک گردیدن درخت . || شلم روان شدن از درخت . یعنی صمغ جاری شدن از درخت . || پا سپردن ذی اخفاف آب یا خون را. (منتهی الارب ). || نمناک شدن جامه و جزآن . (منتهی الارب ). تر شدن جامه و جز آن . (زوزنی ).
-
لثی ً
لغتنامه دهخدا
لثی ً. [ ل ِ ثَن ْ ] (ع اِ) ج ِ لِثة. (منتهی الارب ).
-
لسی
لغتنامه دهخدا
لسی . [ ل َ ] (حامص ) فالج بودن . لمسی . || رخوت . استرخاء.
-
جستوجو در متن
-
الثاء
لغتنامه دهخدا
الثاء. [ اِ ] (ع مص ) لَثی (شلم تنک ) خورانیدن . (منتهی الارب ). شِلِم (صمغ) برآوردن . || آب چکیدن از اطراف درخت . (منتهی الارب ).
-
لثة
لغتنامه دهخدا
لثة. [ ل ِ ث َ ] (ع اِ) نوعی از درخت . (منتهی الارب ). || زیه . گوشت بن دندان . گرداگرد دندان . عمودالاسنان ، فارسیه اراک . (بحرالجواهر). بن دندان . ج ، لثات ، لِثی ً. (منتهی الارب ).- لثة نتنة ؛ بن دندان بدبوی و گنده و فروهشته .- لثة سابقة ؛ بن دندا...