کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لثغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لثغ
لغتنامه دهخدا
لثغ. [ ل َ ث َ ] (ع مص ) اَلْثَغ گردیدن . (منتهی الارب ).
-
لثغ
لغتنامه دهخدا
لثغ. [ل َ ] (ع مص ) الثغ گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
لصق
فرهنگ فارسی معین
(لَ صْ) [ ع . ] (مص م .) 1 - چسبانیدن . 2 - پیوند دادن ، لحیم کردن .
-
لصغ
لغتنامه دهخدا
لصغ. [ ل َ ] (ع مص ) خشک گردیدن پوست بر گوشت . لصوغ . (منتهی الارب ).
-
لصق
لغتنامه دهخدا
لصق . [ ل َ ] (ع مص ) چسباندن . پیوند دادن . لحام کردن : لصق بالغرا؛ با سریشم پیوند داد. || ترصیع . (دزی ). و رجوع به کلمه ٔ لصق و مشتقات آن در دزی شود.
-
لصق
لغتنامه دهخدا
لصق . [ ل َ ص َ ] (ع مص ) برچفسیدن شش بر تهیگاه و پهلو از تشنگی . (منتهی الارب ).
-
لصق
لغتنامه دهخدا
لصق . [ل ِ ] (ع ص ) فلان لصقی و بلصقی ؛ یعنی او ملاصق و در جنب من است ، و فلان لصیقی ؛ کذلک . (منتهی الارب ). لِزق .
-
لثق
لغتنامه دهخدا
لثق . [ ل َ ث ِ ] (ع ص ) طائرٌ لثق ؛ مرغ تر و نمناک . (منتهی الارب ).
-
لثق
لغتنامه دهخدا
لثق .[ ل َ ث َ ] (ع مص ) تری . || تر شدن . || سخت نمناک گردیدن هوا و ایستادن باد. یقال : لثق یومنا؛ ای رکدت ریحه و کثر نداه . (منتهی الارب ).
-
لسق
لغتنامه دهخدا
لسق . [ ] (اِ) قسمی گاوزبان (کازع ) .
-
لسق
لغتنامه دهخدا
لسق . [ ل َ س َ ] (ع مص ) برچسبیدن شش بر پهلو و تهیگاه از تشنگی . (منتهی الارب ). شش شتر به پهلو وادوسیدن از غایت تشنگی . (تاج المصادر). لصق . (منتهی الارب ).
-
لسق
لغتنامه دهخدا
لسق . [ ل ِ ] (ع ص ) متصل . ملاصق . لسیق . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
رثغ
لغتنامه دهخدا
رثغ. [ رَ ث َ ] (ع اِمص ) شکستگی زبان ، یعنی حرف «ر»را «ل » یا «غ »، و «س » را «ث » گفتن . لغتی است در لثغ. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء).