کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لت لت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لت لت
معنی
(لَ. لَ) (ص مر.) لخت لخت ، پاره پاره .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لت لت
فرهنگ فارسی معین
(لَ. لَ) (ص مر.) لخت لخت ، پاره پاره .
-
لت لت
لغتنامه دهخدا
لت لت . [ ل َ ل َ ] (ص مرکب ) لخت لخت . پاره پاره : جغد که با باز و با کلنگان پردبشکندش پر و مرز گردد لت لت . عسجدی . ... دارد چو... خواجه ش لت لت ریشی دارد چو ماله آلوده به بت .عماره (از لغت نامه ٔ اسدی ).
-
واژههای مشابه
-
لَت ،لته،لتِ در
لهجه و گویش تهرانی
لنگه، تا (لته)،یک لنگه در
-
pad 3
لَت 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] صفحهای لوحمانند که معمولاً بهعنوان زیردستی یا محلی ویژه برای انجام کارهایی همچون اشاره کردن و هدایت کردن و طراحی در رایانه به کار میرود
-
section 8
لَت 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] قسمتی از ساختار یک قطعه که از چند جمله تشکیل شده است
-
backswamp
لتآب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] باتلاق وسیع و گسترده و گود که بین آبگذر و کنارۀ دره قرار دارد
-
touchpad/ touch pad
لَتِ لمسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] قطعۀ کوچک حساس به تماس که بهعنوان افزارۀ اشاره در برخی از رایانههای قابلحمل به کار میرود، و با حرکت انگشت یا شیئی بر سطح آن، میتوان اشارهگر را بر روی پردۀ نمایش به حرکت درآورد و با زدن ضربهای بر آن، عمل تلیک کردن را ...
-
دو لَت
لهجه و گویش بختیاری
do – lat دو نصف.
-
لَت خوردن
لهجه و گویش تهرانی
لطمه خوردن از چیزی
-
یک لَت
لهجه و گویش تهرانی
در یک لنگه
-
لَت کِردن
لهجه و گویش بختیاری
lat kerdan نصف کردن.
-
دو به لَت
لهجه و گویش بختیاری
do-be-lat 1. دو نصفه؛ 2. (کنایى) آردى که زِبْرآسیاب شده باشد.
-
لَت و لیچار
فرهنگ گنجواژه
اهانت.
-
لَت و پَر ، لته پر
لهجه و گویش تهرانی
آب بند کشویی جوی ،آب بند