کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لته چین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لته چین
/lat[t]ečin/
معنی
کسی که لتهها را از میان کوچهها و خاکروبهها جمع کند؛ لتهبرچین.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لته چین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] lat[t]ečin کسی که لتهها را از میان کوچهها و خاکروبهها جمع کند؛ لتهبرچین.
-
لته چین
لغتنامه دهخدا
لته چین . [ ل َ ت َ / ت ِ / ل َت ْ ت َ / ت ِ ] (نف مرکب ) آنکه ژنده از میان کوچه ها و راهها برچیند. ژنده چین .
-
واژههای مشابه
-
لَته
لهجه و گویش تهرانی
پارچه کهنه،لنگه،(صحافی)یک ورق که به کتاب چسبانده میشود،نصفه،سد کوچک چوبی جلوی آب،پاره،مزرعه کوچک
-
لته لته
لغتنامه دهخدا
لته لته . [ ل َ ت َ / ت ِ ل َ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) لت لت . پاره پاره . لخت لخت . رجوع به لت و لت لت شود.
-
لَتّه، لته بار
لهجه و گویش تهرانی
ته بار میوه در میدان که فقیران میخرند.
-
flat grave
لتهگور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] چالۀ سادۀ بیضیشکل یا چهارگوشی که جسدی در آن دفن شده باشد
-
یک لته
لغتنامه دهخدا
یک لته . [ ی َ / ی ِ ل َ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ) یک لخت . یک لت . یک لنگه . که یک مصراع دارد. مقابل دولختی .مقابل دولتی . مقابل دولنگه . و رجوع به یک لخت شود.
-
لته پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lat[t]epāre تکهپارچۀ کهنه.
-
لته کومه
لغتنامه دهخدا
لته کومه . [ ل َ ت َ م َ ] (اِخ ) نام دهی به هزارجریب مازندران .(مازندران و استرآباد رابینو ص 125 بخش انگلیسی ).
-
لته بند
لغتنامه دهخدا
لته بند. [ ل َ ت َ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از دیههای لاریجان .(مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 115).
-
لته پشت
لغتنامه دهخدا
لته پشت . [ ل َ ت َ پ ُ ] (اِخ ) نام یکی از دیههای لاریجان . (مازندران و استرآباد رابینو ص 115).
-
لته جان
لغتنامه دهخدا
لته جان . [ ل ُ ت ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کیوان ، بخش خداآفرین شهرستان تبریز، واقع در پانزده هزاروپانصدگزی جنوب خداآفرین و شانزده هزاروپانصدگزی راه شوسه ٔ اهر به کلیبر، کوهستانی ، گرمسیر، مالاریائی ، دارای 190 تن سکنه . محصول آنجا غلات و حبوبات . ش...
-
لته دره
لغتنامه دهخدا
لته دره . [ ل َ ت ِ دَ رَ ] (اِخ ) نام ده کوچکی است جزء دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک ، واقع در 82هزارگزی جنوب خاوری فرمهین و 18هزارگزی راه عمومی . دارای پنجاه تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
لته ده
لغتنامه دهخدا
لته ده .[ ل ِ ت َ دِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حسن آباد بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 21هزارگزی باختر کلیبر و 21هزارگزی راه شوسه ٔ اهر به کلیبر، کوهستانی معتدل دارای 46 تن سکنه ٔ شیعه . آب از دو رشته چشمه . محصول آنجا غلات ، شغل اهالی زراعت و گله داری...