کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لته لته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لته لته
لغتنامه دهخدا
لته لته . [ ل َ ت َ / ت ِ ل َ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) لت لت . پاره پاره . لخت لخت . رجوع به لت و لت لت شود.
-
واژههای مشابه
-
لَته
لهجه و گویش تهرانی
پارچه کهنه،لنگه،(صحافی)یک ورق که به کتاب چسبانده میشود،نصفه،سد کوچک چوبی جلوی آب،پاره،مزرعه کوچک
-
flat grave
لتهگور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] چالۀ سادۀ بیضیشکل یا چهارگوشی که جسدی در آن دفن شده باشد
-
جستوجو در متن
-
کهنه بی نمازی
لهجه و گویش تهرانی
لته حیض
-
صیفیکاری
واژگان مترادف و متضاد
پالیز، فالیز، لته ≠ شتویکاری
-
فالیز
واژگان مترادف و متضاد
پالیز، کشتزار، لته، مزرعه
-
scrubbers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکرابر، لته مال، نظیف کننده
-
scrubber
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکرابر، لته مال، نظیف کننده
-
وریة
لغتنامه دهخدا
وریة. [ وَ ی َ ] (ع اِ) فروزینه ٔ آتش از لته و هیزم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنچه آتش بدان افروخته گردد از لته و هیزم . (از اقرب الموارد).
-
کشتگاه
واژگان مترادف و متضاد
پالیز، صیفیکاری، فالیز، کشتزار، لته، مزرعه
-
جالیز
واژگان مترادف و متضاد
بستان، پالیز، فالیز، کشتزار، لته، مزرعه
-
خرقة
دیکشنری عربی به فارسی
کهنه , لته , ژنده , لباس مندرس , کهنه شدن , بي مصرف شدن
-
ثنائي الصمام
دیکشنری عربی به فارسی
داراي دو کپه , دو پره اي , صدف دو کپه , دو لته