کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لبۀ تاج ریل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
root edge
لبۀ ریشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] رویۀ ریشه با پهنای صفر
-
trailing edge
لبۀ فرار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] لبۀ عقب ماهیوار
-
false flange
لبۀ کاذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] باریکهای زاید در سمت بیرونی چرخ که در نتیجۀ سایش غلتشگاه چرخ ایجاد میشود
-
gingival margin
لبۀ لثه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← ستیغ لثهای
-
limb regions
نواحی لبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] مرزهای نیمۀ مرئی ماه از سطح زمین
-
لبه دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) labedār آنچه دارای لبه باشد.
-
edge effect
اثر لبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] خمیدگی خطهای میدان در نزدیکی لبههای صفحات خازن تخت
-
edge detector
آشکارساز لبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] عملگری برای مشخص کردن آن نواحی از تصویر که تغییر ناگهانی در درجۀ خاکستری دارند
-
edge detection
آشکارسازی لبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] تعیین وجود و آشکارسازی شکل و موقعیت لبۀ عارضه در یک تصویر
-
limb darkening
تاریکی لبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] پدیدهای که در آن هر چه به سمت لبۀ قرص جِرم سماوی پیش میرویم تیرهتر میشود
-
edge break
شکستگی لبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری] فرسوده و شکسته شدن لبۀ آسفالت سطح روسازی راه
-
margin line, margin of safety line
خط لبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] خطی فرضی در امتداد طولی شناور برای محاسبات مربوط به طول آبگرفتگی شناور باتوجهبه بخشهای مختلف آن که معمولاً هفتونیم سانتیمتر پایینتر از سطح فوقانی دیوارۀ مامعرشه در نظر گرفته میشود
-
limb brightening
روشنی لبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] پدیدهای که در آن هر چه به سمت لبۀ قرص جِرم سماوی پیش میرویم روشنتر میشود
-
سه لبه
لغتنامه دهخدا
سه لبه . [ س ِ ل َ ب َ / ب ِ ] (ص نسبی مرکب ) لب شکری . آنکه یکی از دو لب زیرین یا زبرین او شکافته ٔ مادرزاد باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به سه لب شود.
-
لبه لیسه
لغتنامه دهخدا
لبه لیسه . [ ل َ ب َ / ب ِ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) (در اصطلاح مردم قزوین ) لوه لیسه . دلگی . کمی خوردن از ته مانده هایی .