کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لبۀ اتصال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
limb brightening
روشنی لبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] پدیدهای که در آن هر چه به سمت لبۀ قرص جِرم سماوی پیش میرویم روشنتر میشود
-
سه لبه
لغتنامه دهخدا
سه لبه . [ س ِ ل َ ب َ / ب ِ ] (ص نسبی مرکب ) لب شکری . آنکه یکی از دو لب زیرین یا زبرین او شکافته ٔ مادرزاد باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به سه لب شود.
-
لبه لیسه
لغتنامه دهخدا
لبه لیسه . [ ل َ ب َ / ب ِ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) (در اصطلاح مردم قزوین ) لوه لیسه . دلگی . کمی خوردن از ته مانده هایی .
-
لبه دار
لغتنامه دهخدا
لبه دار. [ ل َ ب َ / ب ِ ] (نف مرکب ) دارای لبه . بالبه .- کلاه لبه دار ؛ دارای آفتاب گردان .
-
لبه دوزی
لغتنامه دهخدا
لبه دوزی . [ ل َ ب َ / ب ِ ] (حامص مرکب ) قسمی دوختن .
-
حسن لبه
لغتنامه دهخدا
حسن لبه . [ ح َ س َ ل َ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) شلم .درخت ضرو. (منتهی الارب ). کمکامه . اسم فارسی حصی البان . حلتیت الطیب . انگم . کنگام . درختش کلنگو نام است .
-
لبه لباس
دیکشنری فارسی به عربی
حضن
-
لبه یابی
واژهنامه آزاد
لبه یابی تصاویر یکی از مهمترین عملیات در پردازش تصویر به شمارمیرود . به علت کاربردهای وسیع تصاویر رنگی، لبه یابی این تصاویر از اهمیت ویژه ای برخوردار است . بطور کلی لبه یابی تصاویر رنگی به دو روش برداری ) ) Vector و ترکیبی ) ) Synthetic انجام میشود؛ ...
-
reef edge
لبۀ آبسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] حـاشیـۀ دریـاسوی (seaward) تختگاه آبسنگ که معمولاً وجه مشخص آن آبراههای آبکوههای است
-
rail lip
لبۀ تاج ریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] زائدهای در یک یا دو طرف تاج ریل که براثر فشار چرخ و سیلان فولاد در تاج ریل به وجود میآید
-
following limb
لبۀ دنبالهرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] بخشی از لبۀ قرص جِرم سماوی در سمت مخالف حرکت آن در آسمان
-
crater rim
لبۀ دهانۀ برخوردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] زمین بالاآمدۀ دور دهانۀ برخوردی که در دهانههای برخوردی تازه شیبهای درونی آن تندتر از شیبهای بیرونی آن است
-
craspedodromous, simpledromous
لبهرو 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی نوعی رگبندی شانهای دارای رگبرگهای دومین که به حاشیه ختم میشوند
-
flangeway
لبهرو 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فاصلۀ بین ریل حرکت و ریل نگهبان در محل تاج ریل برای عبور لبۀ چرخ
-
firn edge
لبۀ یخبرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مرز یک یخسار میان یخ و یخبرف در موسم یخکاست