کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لبنیات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لبنیات
/labaniy[y]āt/
معنی
فرآوردههای شیر، مانند ماست، پنیر، خامه، کره.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لبنیات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ لَبَنیَّة] labaniy[y]āt فرآوردههای شیر، مانند ماست، پنیر، خامه، کره.
-
لبنیات
فرهنگ فارسی معین
(لَ بَ یّ) [ ع . ] (اِ.)شیر و محصولاتی که از شیر به دست آورند مانند ماست و پنیر و کره و خامه و...
-
لبنیات
لغتنامه دهخدا
لبنیات . [ ل َ ب َ نی یا ] (ع اِ) ج ِ لبنیة. محصولات شیری و خود شیر. شیر و چیزها که از شیر کنند چون ماست و پنیرو کره و لور و کفی و کشک (پینو) و دوغ و کره و خامه (خامه تو) و روغن و سرشیر (قیماق ) و قره قروت (رخبین ) و آغوز (ماک ) (فله ). مجموع شیر و آ...
-
لبنیات
لهجه و گویش تهرانی
به شوخی پستانها
-
واژههای مشابه
-
لبنیات فروش
لغتنامه دهخدا
لبنیات فروش . [ ل َ ب َ نی یا ف ُ ] (نف مرکب ) فروشنده ٔ مواد حاصل از شیر. آب بند.
-
لبنیات فروشی
لغتنامه دهخدا
لبنیات فروشی . [ ل َ ب َ نی یا ف ُ ] (حامص مرکب ) عمل لبنیات فروش . آب بندی . || (اِ مرکب ) جایگاه فروش موادحاصل از شیر. دکه ای که در آن محصولات شیری فروشند.
-
قسمتی از مزرعه که لبنیات تهیه میکند
دیکشنری فارسی به عربی
معمل الالبان
-
جستوجو در متن
-
dairying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لبنیات، تولید و فروش لبنیات
-
milkness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لبنیات
-
dairyings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لبنیات
-
dairywomen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لبنیات
-
dairywoman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لبنیات
-
dairymaid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لبنیات