کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لبدیسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لبدیسان
/labdisān/
معنی
تیرهای از رستنیهای گلدار که گل آنها دارای دو لب است، مانند نعنا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لبدیسان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) labdisān تیرهای از رستنیهای گلدار که گل آنها دارای دو لب است، مانند نعنا.
-
لبدیسان
لغتنامه دهخدا
لبدیسان . [ ل َ ] (اِ مرکب ) یا تیره ٔ نعناعیان . گیاهان این تیره همه علفی و بحالت خودرو در مزارع و کوه ها و صحاری میرویند. یکی از علائم شناسائی آنها کرکهای مخصوصی است که بر روی برگهای آن دیده می شود و بر روی این کرکها کیسه ٔ کوچکی است که پرده ٔ نازک...
-
جستوجو در متن
-
ارمینین
لغتنامه دهخدا
ارمینین . [ اُ ] (از یونانی ، اِ) (از یونانی هُرْمینُن ) نوعی از نبات ، از خانواده ٔ لبدیسان (نعناعیان ) از تیره ٔ منارده ، شامل اقسام بسیاری که در اروپای مرکزی میروید. سَلْبی . سَلْوی . مریم گُلی .
-
ماش دارو
لغتنامه دهخدا
ماش دارو. (اِ مرکب ) حشیشی است که گل بنفش رنگ دارد و به آخر تخم گردد و آن را به یونانی خامانیطس گویند یعنی صنوبر الارض ، و به لفظ دیگر عرصف خوانند و کمافیطوس همان است .خوردن آن با عسل عرق النسارا نافع است . (برهان ) (ازآنندراج ). گیاهی دوایی است که ص...