کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لبد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لبد
/labad/
معنی
پشم و موی پرپشت و درهمرفته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لبد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] labad پشم و موی پرپشت و درهمرفته.
-
لبد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] lebd ۱. پشم و موی برهمنشسته و بههمچسبیده مانند یال شیر.۲. نمد؛ نمدزین اسب.
-
لبد
فرهنگ فارسی معین
(لَ بَ) [ ع . ] (اِ.) پشم گوسفند و شتر.
-
لبد
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نمد، نمط . 2 - نمد زین .
-
لبد
لغتنامه دهخدا
لبد. [ ل َ ب َ ] (ع اِ) پشم گوسپند. گویند ما له سبد و لا لبد و هما الشعر و الصوف ؛ ای ما له شی ٔ. (منتهی الارب ). پشم گوسپند و اشتر : وین عمارت کردن گور و لحدنی زسنگ است و نه چوب و نی لبد.مولوی .
-
لبد
لغتنامه دهخدا
لبد. [ ل َ ب ِ ] (ع ص ) آنکه پیوسته در خانه باشد و به سفر نرود و جای را نگذارد. (منتهی الارب ).
-
لبد
لغتنامه دهخدا
لبد. [ ل ِ ب َ ] (اِخ ) (ذو...) جایگاهی است به بلاد هذیل . (معجم البلدان ).
-
لبد
لغتنامه دهخدا
لبد. [ ل ِ ب َ ] (ع اِ) ابولبد؛ شیر بیشه . (منتهی الارب ).
-
لبد
لغتنامه دهخدا
لبد. [ ل ُ ب َ ] (ع ص ، اِ) مرد خانه نشین و جای گیر که به تلاش روزی نرود و سفرنگزیند. (منتهی الارب ). || مال ٌ لبد؛ مال بسیار. منه قوله تعالی : مالاً لبدا. (منتهی الارب ). مال برهم نهاده . بسیار از مال و جز آن . (منتخب اللغات ).بسیار برهم نهاده . (تر...
-
لبد
لغتنامه دهخدا
لبد. [ ل ُب ْ ب َ ] (ع ص ) مال ٌ لبد؛ مال بسیار. (منتهی الارب ).
-
لبد
لغتنامه دهخدا
لبد. [ل َ ب َ ] (ع مص ) مقیم شدن بجایی و لازم گرفتن آن را. || چفسیدن به زمین . || حلق و سینه گرفتن شتر از بسیار خوردن صلیان . (منتهی الارب ).
-
لبد
لغتنامه دهخدا
لبد.[ ل ِ ] (ع اِ) نمد. (منتهی الارب ). نمط : مور اسود بر سر لبد سیاه مور پنهان دانه پیدا پیش راه . مولوی .|| نمدزین . (مهذب الاسماء). خویگیر زین . (منتهی الارب ). || هر پشم و موی نشسته برچفسیده . ج ، الباد و لبود. (منتهی الارب ). موی انبوه میان دو د...
-
لبد
دیکشنری عربی به فارسی
نمد , پشم ماليده ونمد شده , نمدپوش کردن , نمد مالي کردن ( ) زمان ماضي فعللععف
-
واژههای مشابه
-
لبد و سبد
لغتنامه دهخدا
لبد و سبد. [ ل َ ب َ وَ س َ ب َ ](ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) الشعر و الصوف . موی و پشم .- او رالَبد و سَبدی نبودن ؛ او را هیچ نبودن . (از منتهی الارب ).