کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لبجة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لبجة
لغتنامه دهخدا
لبجة. [ ل ُ ج َ ] (ع اِ) دام آهنین شاخدار سرکج که بدان گرگ را شکار کنند. ج ، لَبَج ، لُبَج . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
لبج
لغتنامه دهخدا
لبج . [ ل َ ب َ ] (ع اِ) ج ِ لُبجة. (منتهی الارب ).
-
لبج
لغتنامه دهخدا
لبج . [ ل ُ ب َ ] (ع اِ) ج ِ لُبجة. (منتهی الارب ).
-
دام
لغتنامه دهخدا
دام . (اِ) فخ . (دهار) (لغت نامه ٔ مقامات حریری ) (منتهی الارب ). تله . نَژَنک . (برهان ). حباله . اُحبول . اُحبولة. (منتهی الارب ). لاتو. (برهان ).تله که آلت گرفتار شدن حیوانات است . پایدام . مِصیدَة. (منتهی الارب ). چیزی که جانوران فریب خورده بدان ...